Abstract:
«اتحاد عاقل و معقول» از معدود مسائلی است که با مخالفت و موافقت دو فیلسوف بزرگ مواجه شده است. بوعلی به عنوان منکر اصلی و صدرالمتالهین به عنوان موافق جدی.
بوعلی در شفاء و اشارات، «اتحاد عقل و عاقل» را ردّ مینماید، ولی در مبدا و معاد برای آن برهان میآورد. این تفاوت رویه بوعلی، نزد فیلسوفان بعد محل سوال بوده است. صدرالمتالهین برای «اتحاد» سه معنا ذکر مینماید و میفرماید «اتحاد عاقل و معقول» به دو معنای اول به همان برهان بوعلی به هیچ وجه قابل اثبات نیست، ولی معنای سوم اتحاد نه تنها ممکن، بلکه تحقق علم در تمام مراتب، متوقف بر آن است. صدرا میگوید بوعلی معنای سوم از اتحاد را تنها در مبدا و معاد پذیرفته است و آنگاه در به دست آوردن دیدگاه اصلی بوعلی، تردید نموده است. اما حقیقت آن است که بوعلی هرگز متناقص سخن نگفته است. این گونه نیست که در شفاء و اشارات دیدگاه واقعی خود را اظهار کرده و در مبدا و معاد، طبق مذاق فیلسوفان مشاء سخن گفته باشد. فهم دیدگاه اصلی بوعلی تنها در سایه فهم دقیق از منظومه فکری وی محقق است؛ همان مسیری که ما پیموده و نشان دادهایم معنای سوم اتحاد، باور همیشگی بوعلی است و اساسا اختلافی میان بوعلی و ملاصدرا وجود ندارد.
The “identity of subject and object” is one of the few issues that has been met with the disagreement of two great philosophers. Abu Ali as the main denial and Sadr-ol-Mote'allehin as a serious proponent. Bu Ali rejects identity of subject and object in “The Book of Healing” and “Al-Isharat” but argues in “The Book of Al-Mab-da and Al-Ma'ada” (The Book of Origin and Resurrection). This difference in the approach of Bu Ali has been questioned by laterphilosophers. Sadr-ol-Mote'allehin mentions three meanings for “unity” and argues that “identity of subject and object” cannot be substantiated in the first two sense by the same argument of Bu Ali, but the third meaning of unity is not only possible but it is also the realization of science at all levels. Sadra says that Bouali accepted the third meaning of unity only in “The Book of Al-Mab-da and Al-Ma'ada” (The Book of Origin and Resurrection), and then doubted that he would obtain the original view of Bu Ali. But the truth is that Boali has never spoken contradictory. But the truth is that Bo Ali has never spoken contradictory. It is not permissible to state his true view in “The Book of Healing” and “Al-Isharat” and to speak in “The Book of Al-Mab-da and Al-Ma'ada” (The Book of Origin and Resurrection) according to the philosophers. Understanding Bu Ali’s main point of view is only in the light of a detailed understanding of his system of thought which is the way we have come and have showed is the third meaning of unity that is the permanent belief of Bu Ali, and there is basically no difference between Bu Ali and Mulla Sadra.
Machine summary:
ولی حقیقت آن است که آیا میتوان پذیرفت حکیمی بزرگ همچون بوعلی آنقدر متناقض سخن گفته باشد که ما در دیدگاه واقعی ایشان تردید داشته باشیم؟ و یا پذیرفتنی است که ایشان در شفاء و اشارات، آن حملات سخت را بر پیکره این نظریه بنماید و این قول را به شعر و تخیل نزدیکتر بداند تا کلام حکیمانه (ابن سینا، 1437: 306)، و آنگاه در مبدأ و معاد بدون اشاره به دیدگاه خود، به راحتی از کنار آن عبور کند و گفتاری را مطابق مذاق فیلسوفان مشاء اظهار نماید؟ و یا اینکه شیخالرئیس آنقدر فاقد نظام اندیشه و منظومه فکری باشد که ما برای به دست آوردن دیدگاه وی و موافقْ خواندنش با مسئله «اتحاد عقل و معقول»، دست به دامن چند شاهد، آن هم بعد از تتبع در آثار او بشویم؟ مدعای ما در این پژوهش همین است که متأسفانه دیدگاه ابن سینا همواره بدون در نظر گرفتن نظام فکری وی مورد اظهار رأی قرار گرفته و منجر به این اقوال ضعیف در کشف دیدگاه او شده است.
در حالی که اگر این مسئله در چارچوب منظومه فکریِ شیخالرئیس مورد بررسی قرار گیرد، روشن خواهد شد که حکیم بزرگی همچون بوعلی همواره در یک صراط حرکت نموده و هرچند به معنای سوم اتحاد همچون صدرا تصریح نکرده است، لکن این معنای اتحاد نزد وی، از مسلمات و محکمات همیشگی بوده است و عصبانیت او از شخص فرفوریوس و نفی «اتحاد عاقل و معقول»، به همان دو معنای اولی است که صدرا ذکر میکند؛ یعنی دو شیء متحصل در عین تحصل، یکی به دیگری مبدل گردد و با اثبات چنین چیزی، این مطلب نیز محرز خواهد شد که اساساً هیچ اختلافی میان بوعلی و ملاصدرا در این مسئله وجود ندارد.