Abstract:
در اروپا در آغاز قرن نوزدهم صحبت از حقوق سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زنان شد.
الفاظی چون فمینیسم فضا را برای بحث و گفتگو راجع به حقوق مساوی زنان و مردان،
به ویژه در مورد حق رای، حق تحصیل، حق اشتغال آماده نمود.
در پی این دیدگاه همزمان در جامعه ایران شاهد ظهور اصلاح طلبی به عبارتی دموکراتیزه
کردن روابط جنسیتی، رهایی زنان از اقتدارگرایی سیاسی و پدرسالاری، مشارکت زنان در
مسائل اجتماعی و بهبود موقعیت آنها در قوانین فقهی و اصول هرمنوتیک به معنی دکترین
و روش تفسیر متون مذهبی شدیم، که بشدت مورد انتقاد قشر مذهبی و محافظه کار
جامعه قرار گرفت.
ایدئولوژی و تفکرات روشنفکری که از شیوههای تفکر اروپایی سرچشمه گرفته بود، صحبت
از آزادی، دموکراسی، حقوق بشر و آزادی مذهبی نموده و فضای جدیدی را در جامعه ایران
بوجود آورد. روشنفکران از جمله روزنامه نگاران و نویسندگان زنان را تشویق نموده، از جنبه و
ابعاد مذهبی حقوق خود انتقاد کنند. انقلاب مشروطه برای بسیاری از روشنفکران یک مرحله
و یک تحول حیاتی به حساب میآمد. در صورتیکه تحولات ناشی از ایجاد مجلس ملی و بحث
بر سر تساوی حقوق و مطرح نمودن اهداف آزادی طلبانه، باعث ایجاد تنش میان روحانیون و
روشنفکران شد. مجلس دوم متشکل از دموکراتها، لیبرالها و اعتدال گرایان، خواستار
انتخابات آزاد، برابری همه شهروندان، قانون مطالبه برای مردان و زنان و تفکیک سیاست و
دین شد. در صورتیکه در قانون اساسی مطرح شده، صحبتی از حقوق زنان نشد. حقوق
ذکر شده، صرفا شامل حق تحصیل زنان بود. حقوق زنان محدود به مراقبت و تربیت کودک و
خانه داری و حفظ بنیان خانواده بود. به عنوان دلیل محکم برای محدودیت زنان، امور خانه داری
و حفظ خانواده، شریعت و سیستم حقوقی اسلامی مورد اهمیت واقع شد. با وجود این تنش
انتقاد برانگیز، احزاب سیاسی بر اساس دستورالعمل و رهیافت خود در این دوره از حقوق زنان
حمایت مینمودند.
با پایهریزی دولت پهلوی استانداردهای دولتهای غربی بیشتر مدنظر قرار گرفت. بازگشایی
مدارس و پایهریزی سیستم آموزش و پرورش و همچنین برقراری یک سیستم اداری، حقوقی و
قضایی در سرفصل دستور کار رضا شاه پهلوی بودند، که با انتقادهای بیشتر روحانیون مواجه شد.
برای احزاب سیاسی این دوره همچنین برابری بین زن و مرد مد نظر بود. بسیاری از روشنفکران
این دوره شیوه غرب را از برقراری امکان آزادی انتخاب، حق رای و تصمیمگیری مستقل زنان در
امور ازدواج و طلاق را استقبال نموده و ستودند.
با پایان یافتن سلطنت رضاشاه ایران دچار یک چالش اجتماعی شد. از طرفی یک جو سکولاریسم
و روشنفکرانه جامعه ایران را بخود جلب کرده بود و از سوی دیگر، شریعت اسلامی به عنوان پایه و
اساس تصمیمگیری های شخصی و اجتماعی به صورت یک استاندارد باقی ماند. این تضاد تبدیل
به یک پارادکس مقطعی و به بخشی جدایی ناپذیر از بحث سیاسی پیرامون موضوعات زنان تبدیل شد.
این مساله در طی دوره حکومت محمدرضا شاه پهلوی ادامه یافت، در حالیکه احزاب موجود
بیشتر از پیش به شرکت زنان در امور اجتماعی و سیاسی اهمیت داده و حقوق و قوانین خانواده
تغییرات ویژهای به بهبود جایگاه زنان داد. مقامات دولتی و روشنفکران وقت نیز خواستار حق رای
برای زنان بودند. روحانیون و گروههای مذهبی در این دوره مخالف تحولات موجود بوده و بشدت
شروع به مبارزه با آن نمودند. روند تغییرات اجتماعی و نگرشهای موجود در زمینه حقوق زنان در
دوره قبل از انقلاب اسلامی به اوج خود رسیده که در بخش سوم این مقاله به آن اشاره میشود.
Machine summary:
در پی این دیدگاه همزمان در جامعه ایران شاهد ظهور اصلاح طلبی به عبارتی دموکراتیزه کردن روابط جنسیتی، رهایی زنان از اقتدارگرایی سیاسی و پدرسالاری، مشارکت زنان در مسائل اجتماعی و بهبود موقعیت آنها در قوانین فقهی و اصول هرمنوتیک به معنی دکترین و روش تفسیر متون مذهبی شدیم، که بشدت مورد انتقاد قشر مذهبی و محافظه کار جامعه قرار گرفت.
این مساله در طی دوره حکومت محمدرضا شاه پهلوی ادامه یافت، در حالیکه احزاب موجود بیشتر از پیش به شرکت زنان در امور اجتماعی و سیاسی اهمیت داده و حقوق و قوانین خانواده تغییرات ویژهای به بهبود جایگاه زنان داد.
اندیشه ایجاد دولتی مدنی براساس قوانین شیعه در پی این دیدگاه و در اواسط قرن نوزدهم در جامعه ایران ظهور کرد و اساس خود را بر پایه اصلاح طلبی بنا نمود، که دموکراتیزه کردن روابط جنسیتی، رهایی زنان از اقتدارگرایی سیاسی و پدرسالاری، مشارکت زنان در مسائل اجتماعی و بهبود موقعیت آنها در قوانین فقهی و اصول هرمنوتیک به معنی دکترین و روش تفسیر متون مذهبی را به همراه داشت.
حتی اگر در این میان هدف اصلی حاکمیت ملی ایجاد یک ایران غیر دیکتاتوری بر اساس اصلاحات در دستگاه قضایی، انتخابات وایجاد آموزش و پرورش و قانون اساسی بود، آزادی سیاسی مردم و رشد اقتصادی پایهگذاری شده، قشر مذهبی مخالفت خود را درگیر کرده و از حقوق زنان بهخصوص حق رأی آنها انتقاد نموده و بر این مدعا بودهاند که این به تنهایی وظیفه مردان میباشد.