Abstract:
مقاله حاضر روند و چگونگی مدیریت شهری قزوین را در مقطع زمانی دوره قاجار مورد بررسی قرار میدهد. مطالعه حاضر بر اساس منابع و مآخذ این دوره نشان داده است که چگونه مدیریت شهری نوین در ابتدای امر بر اساس نظمه می که از گذشته به ارث رسیده بود، بازسازی شد؛ ولی به دلیل فقدان اخلاقیات اجتماعی نتوانست به موفقیتی مهم دست یابد. از دوره مشروطه تا مقطع زمانی کودتای سوم اسفند هم دستاوردی مهم به ارمغان نیامد، از کودتا تا انقراض سلطنت قاجار، تلاشهائی برای ایجاد نظمی نوین در مدیریت اجتماعی و شهری قزوین انجام شد که در مقایسه با گذشته قابل توجه به نظر میرسید. هدف مقاله این است تا نشان دهد مدیریت نوین شهری، موضوعی است که در ارتباط با اخلاق اجتماعی و نهادهای دیگر جدید تمدنی معنا می یابد. پرسش اصلی مقاله این است که چرا با وصف تلاشهای دست اندرکاران مدیران شهری قزوین، دستاوردهای این مهم قابل توجه نبود؟
This paper examines the process the urban management of Qazvin during the Qajar period. The study, based on the main sources of this period, has shown how the modern urban management was rebuilt, based on the order inherited from the past, but failed to achieve significant success because of the lack of social morals between the people. From the Constitutional Revolution to the time of the coup of 1921, there was not any significant achievement too. From the coup to the extinction of the Qajar dynasty, efforts were made to create a new order in Qazvin's social and urban management, which seemed remarkable in comparison to the past. The purpose of the article is to show that modern urban management is a topic that is meaningful in relation to social ethics and other new civilization institutions. The main question of the article is why, with the description of the efforts of the Qazvin city managers, the achievements of this issue were not significant?
Machine summary:
بديهي است در زمان مورد بحث شهرداري به مفهومي که در اروپا رواج داشت در ايران موجود نبود، ليکن ابتکاري که به کار گرفته شده در نوع خود جالب توجه بود: در ايران سده هاي ميانه نهادي وجود داشت به نام «حسبه »، در زمان مورد بحث اين مقاله ، حسبه به مثابه يک نهاد کهن اداره شهري، شکلي نوين يافت و تلاش گرديد با اتکاء به آن امور شهري سر و سامان پيدا کند؛ به همين دليل نهاد متولي اداره امور شهر، «احتسابيه » خوانده شد.
به تاريخ اول ربيع الثاني سال ١٢٩٢ در روزنامه ايران آمده بود: 54 «در شهر قزوين مردم بحکم اجزاي تنظيمات حسنه کوچه ها را تميز و پاک ميکنند و نظافت ميدهند و نيز قرار شده است که هر خانه که از شارع جزء او شده باز جزء شارع شود i که کار بر عابرين سخت نباشد.
( ساويج لندور،١٣٨٨: (75-73 اداره امورشهري قزوين پس ازمشروطيت اداره امور شهري قزوين تا قبل از مشروطه در دست حکمران شهر بود، بنابراين نهادي که متولي اين امر باشد به شکل مستقل وجود نداشت ، هرچند از زمان سلطنت ناصرالدينشاه دستور داده شده بود مثل تهران در کليه شهرهاي کشور اداره احتسابيه تأسيس شود؛ اما ظاهرا اين نهاد در قزوين با موفقيت همراه نبود.
در دوساله ١٣٠٢ تا ١٣٠٤ رياست اداره امور شهري قزوين بر عهده حاجي ميرزا عباسعلي احتشام نظام xi بود، در اين دوره اقداماتي اساسي براي نظم بخشيدن به زندگي اجتماعي مردم صورت گرفت .