Abstract:
هدف از پژوهش حاضر مطالعه تطبیقی مبتنی بر مدل بردی دیپلماسی ورزشی در کشورهای بریک و مقایسه آن باوضعیت دیپلماسی ورزشی در ایران بود؛ پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی بود که با بررسی بیش از 50مقاله، کتاب، یادداشت، خبر و ... طی سال های 1380 تا 1397 با استفاده از روش بردی انجام شد. برای دستیابی بهاطلاعات مورد نیاز متون انگلیسی و فارسی تا پایان سال 2018 میلادی جمع آوری شد؛ یافته های پژوهش نشان دادکشورهای دارای اقتصاد نوظهور (برزیل، روسیه، هند و چین) با ارائه برنامه ای جامع و در قالب استفاده ازورزشکاران، مربیان، داوران و حتی ورزش دانشجویان به دنبال تحقق اهداف کلان سیاسی خود در بستر ورزش هستند؛ حال آنکه تصمیم گیران جمهوری اسلامی ایران از ورزش به عنوان پدیده ای صرفاً برای سرگرمی و تفریح از فضای ورزش جهان بسنده کرده اند.
The aim of this study was to compare the sports diplomacy in BRIC (Brazil, Russia, India and China) countries with Iran. The present research was applied and was conducted by examining more than 50 articles, books, notes, news, etc. during the years 2000 to 2018 using the Bereday’s method. To obtain the required information, English and Persian texts were collected up until the end of 2018; the findings showed that emerging economies (Brazil, Russia, India and China) seek to achieve their macro-level political goals in sports by presenting a comprehensive program for the use of athletes, coaches, referees and even sports’ college students. However, the decision makers in the Islamic Republic of Iran consider sports merely as a phenomenon for entertainment and fun, and they are still content with “interest” instead of “perception” of the world of sports.
Machine summary:
گریکس (٢٠١٣) مهم ترین اهداف بریتانیا از برگزاری میزبانی رویدادهای ورزشی بخصوص المپیک ٢٠١٢ لندن را در موارد زیر خلاصه کرده است : • افزایش گردشگران • رشد سرمایه گذاری داخلی و افزایش صادرات • افزایش خودباوری نخبگان سیاسی کشور • نمایش تمایز و تفاوت میزبان با سایر قسمت های جهان • بهبود و تقویت حس وطن پرستی و هویت ملی گریکس و هولیهان (٢٠١٤) ضمن مقایسه بازیهای جام جهانی فوتبال ٢٠٠٦ آلمان و المپیک تابستانی ٢٠١٢ لندن ، آلمان ها را در استفاده از سیاست از ورزش در قرن بیستم میلادی نقش مهمی داشته اند؛ آن ها در ٢ دوره نازیسم و آلمان غربی سوشالیست – کمونیست از این موضوع به خوبی بهره گرفتند.
٢) ورزش ابزاری برای تقویت تعاملات دیپلماتیک ؛ نمونه بارز این موضوع را میتوان ظرفیت ارتباطی اجتماعی ورزش در زمان جنگ سرد به وضوح دید؛ پس از آن و به ویژه در زمان ریاست جمهوری کلینتون دستگاه دیپلماسی عمومی وزارت امور خارجه ایالات متحده با مطرح کردن برنامه «رشته های ورزشی متحد» در اداره آموزش و فرهنگ این وزارتخانه برنامه های مختلفی را برای بهره برداری از ظرفیت ورزش تدوین که در زیر به آن ها اشاره شده است : 1- Japan Sport Council استفاده از ورزش به منظور تقویت روابط دیپلماتیک : مانند دیپلماسی بیس بال با کوبا، پینگ پنگ با چین و یا کشتی و فوتبال با ایران بورسیه های تحصیلی: مانند بورسیه های سیاسی برای ورزشکاران نخبه خارجی مانند برنامه های مرکز فولبرایت که در آن با همکاری انجمن ملی ورزش دانشگاهی ورزشکاران نخبه جوان شناسایی و برای ادامه تحصیلی در خاک امریکا به آن ها بورسیه داده میشود.