Abstract:
یکی از مسائل مورد توجه اندیشمندان مسلمان به خصوص مفسران قرآن، موضوع کفایت یا عدم کفایت به سعادت رساندن هر یک از قرآن و اهل بیت علیهم السّلام به تنهایی و نیز نقش آن دو نسبت به یکدیگر است. مقاله حاضر بر پایه تفسیر آیه تبیان به دنبال پاسخ قرآنی به موضوع فوق به روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای و جمعآوری اسنادی در آیات، روایات و کتب تفسیری و تحلیل اطلاعات بهصورت مفهومی، گزارهای و سیستمی است. هدف تحقیق فراهمسازی زمینه تقریب هر چه بیشتر بین مذاهب اسلامی بر پایه آیات قرآن و روایات پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله است. یافته تحقیق این است که آیه تبیان نیز همانند حدیث ثقلین دلالت دارد بر اینکه قرآن کریم و عترت طاهرین علیهم السّلام در هدایتگری تام انسانها به سرمنزل کمال، نیازمند یکدیگر و مکمل هم هستند و برای نیل به کمال مطلوب باید به هر دو تمسک کرد.
One of the issues considered by Muslim thinkers, especially the commentators of the Qurchr ('39') an, is the adequacy or inadequacy of each of the Qurchr ('39') an and the Ahl al-Bayt (AS) in bringing about a happy life for human and also the role of the two in relation to each other. The present article, based on the interpretation of the verse of Tibyan [explanation] , seeks the Qurchr ('39') anic answer to the above-mentioned subject by collecting information from library and referring to evidence in verses, narrations and interpretive books, and analyzing information in a conceptual, propositional and systematic way. The purpose of this research is to provide a foundation for closer approximation between Islamic denominations based on the verses of the Qurchr ('39') an and the narrations of the Holy Prophet (PBUH and his progeny). The research finding is that the verse of Tibyan [explanation] , like the Hadith of Saqaleen, indicates to the fact that the Holy Qurchr ('39') an and the Ahl al-Bayt (AS) need each other and complement each other in the mission of complete guidance of human beings to the home of perfection. To achieve the very desired perfection, one needs to rely on both the Holy Qurchr ('39') an and the Ahl al-Bayt (AS).
Machine summary:
يافته تحقيق اين است که آيه تبيان نيز همانند حديث ثقلين دلالت دارد بر اینکه قرآن کریم و عترت طاهرین^ در هدايتگري تام انسانها به سرمنزل کمال، نيازمند يکديگر و مکمل هم هستند و برای نیل به کمال مطلوب بايد به هر دو تمسک کرد.
هنگامي اهميت اين بحث بيشتر روشن ميشود كه توجه شود شعار «قرآنبسندگي» در زمان حضرت محمد| مطرح شد، و طيف وسيعي از مسلمانان نيز پذيرفته و خود را از هدايت ائمه اهلبيت^ محروم ساختند و ممكن است كساني نيز گمان كنند، با وجود اهلبيت^ از هدايت قرآن بينياز هستند.
(مجلسي، 1412: 35 / 210) بنابراين آيه تبيان و روايات دلالت دارد: اولاً، جامعيت مورد نظر آيه تبيان، مربوط به قرآن نازل شده است؛ ثانياً، نميتوان اين جامعيت را منحصر در امور هدايتي كرد؛ ثالثاً، اين امور در قرآن به تفصيل آمده است و نميتوان آن را بيان اجمالي و كليگويي دانست؛ رابعاً، اين امور تنها در ظاهر قرآن نيامده است؛ ازاينرو براي اينكه تخصيص اكثر پيش نيايد كه قبيح و بهدور از ساحت الهي است، مسئله باطن و دلالت غير لفظي قرآن مطرح ميشود.
1. آيات خدا در مورد حضرت پيامبر| ميفرمايد: «وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْيٌ يُوحَى» (نجم / 4 ـ 3) اين آيه شاهد بر منبعيت قرآن براي دانش آن حضرت است.
از جمله امام باقر× فرمود: «هرگاه به شما از چيزي سخن گفتم، از من از منبع قرآني آن بپرسيد» (حويزي، 1373: 1 / 714) طبق اين روايات منبع انحصاري علم پيامبر اكرم| و ائمه اهلبيت^ قرآن است.