Abstract:
مایههای نشاط معنوی در سلوک عارفانه عطار و عشق و درد و غـم و شادی و فـراق و وصال است . آثار این عارف شوریده دل تا بدان حد به این عطیههای آسمانی آمیخته است که درد و عشق را باید بن مایه و جوهرهی شعر او نامید . عارفان ، آغاز آفرینش را با تجلی الهی و ظهور عشق توام میدانند و عطار از درد و غمی سخن میگوید که تنها وقف دل آدمی است . محوریّت اندیشهی عطار بر عشق و درد و غم و اشک و خون است او عشق را در گرو سه حالت میداند یکی اشک دوم آتش سوم خون فرشتگان را دارای عشق میداند ؛ امّا درد را مختص انسان دانسته است . نگرش خاص شیخ به عشق که مقوله اصلی و پایهای عرفان است ، سبب گردیده که در بسیاری از موضوعات عرفانی با دیگران متفاوت باشد وی در بهکارگیری اصطلاحات عرفانی نیز شیوهی خاص خودش را دارد . اوکه با مداقه در مبانی سلوک این منـازل را به روشنی تـوصیف نموده ، در سرودهای خویش بارها به خاستگاه سلوک معنوی پرداخته است . و نتیجهی تجربیات روحی و معنوی خود را با بیانی رسا و شیوا در اختیار مشتاقان و عاشقان دردمند قرار داده است .
Machine summary:
زماني همين عشق در عرفان اسلامي ميتواند شورآفريني کند که با هجران آميخته باشد اگر وصال باشد سوزوگدازي وجود ندارد عطار شادي را برخاسته از غم و درد عشق و هجران ميداند شيخ تمام عالم را از وجود عشق ، موجود ميداند و معتقد است هرآنچه در عالم در حال تکامل و پويايي و حيات است به جهت عشق است .
هيچ عشقي جوياي وصل معشوقي نيست که معشوقش نيز در واقع جوياي او نباشد ، و از اين روست که معشوقان هم به نحوي خود شکار عاشقانند)) (زرين کوب ، ٤٩٤:١٣٨١) هــــمه آفـــاق در عشــــــق انــد پويـــــــان ايـــــن وادي کمــــــال عشــــــق جويــــــان چــون کــس را نيســت در دل شــوق آن عشــق کجـــــا يابنــــــد هرگـــــز ذوق آن عشــــــق فلـــک در عشـــق دل چـــون تــــــــــير دارد وزآن ديــوانگــــــــــــي زنجيــــــــــــر دارد (عطار ، ١١٣:١٣٩٣) عشق در همه جا ماهيتي واحد دارد .
نامــــــه عشــــــق ازل برپــــــــاي بنـــــــد تـــــا ابــــــد آن نامـــــه رامگشـــــاي بنـــــد (عطار،٢٦٠:١٣٩١) عطارعشق را هديه و امانت خدايي ميداند و به انسان توصيه ميکند ، به حرمت اين پيمان ازلي ، پشت بر خواسته هاي نفساني خود کند چـــون الســـت عشـــق بنشـــيدي بـــه جـــان از بلـــــي نفـــــس بيــــــــــــزاري ســـــتان چــــون بلــــي نفــــــــس گــــرداب بلاســــت کـــي شــــود کــــار تــــو در گــــرداب راســــت (همان ) عشق و درد : مهمترين نظريه عطار اين است که عاشق بايد دردشناس و صاحب درد باشد و همين درد و غم باعث جانبازي عاشق است و ميگويد کسي که درد عشق ندارد گويي در ظلمت و تاريکي شب ميزيد .
نه ،کل هستي عاشق است ))(اشرف زاده :١١:١٣٨٢) شيخ عطار سراسر اشعارش درد و داغ است که وي براي خواننده اي که مي خواهد اين اشعار را بخواند، توصيه ميکند که از روي درد به اشعارش بنگرد نه از روي تکبر.