Abstract:
مسئله تعیّن تقلید از اعلم یا عدم تعیّن و صرفا رجحان آن، از دیر باز مورد توجه کثیری از فقهاء عظام بوده است و در این رابطه هم به صورت مستقل و هم در لابهلای مطالب فقهی و اصولی، مطالب ناب و چشمگیری وجود دارد. همین مسائل سبب شده تا در زمان معاصر، پایاننامهها و مقالات قابل توجه و متقنی در این رابطه تالیف شود. آنچه در این سطور آمده صرفا نمائی کلّی از مسئله تقلید از اعلم است که در سه بخش تنظیم شده است. در بخش اول، پیرامون واژه و معانی «اعلم» مطالبی بیان شده و در بخش دوم، بازخوانی کلی از اقوال و قائلین تقلید از اعلم و غیراعلم در اختیار خوانندگان قرار گرفته و در بخش سوم، دلایل اقوال به همراه اشکالات مطرح گردیده است. آنچه به نظر نویسنده میرسد و به عنوان جمعبندی مطرح میگردد تمام بودن سیره عقلا در تعیّن تقلید از اعلم (عند الامکان) است و حتی اگر از این دلیل هم رفع ید کنیم به نظر میرسد حکم عقل به احتیاط و رجوع به فقیه اعلم خالی از اشکال است.
Machine summary:
سئوالی که در اینجا مطرح میشود این است که مراد از تقلید اعلم در بحث ما آیا صرف کثرت معلومات یک فقیه است و یا أفقه و أعرف بودن به ظرائف و دقائق فقه و کلام اهل بیت( ؟ در جواب باید بگوییم: آنچه برای ما معتبر و حجّیّت دارد، کیفیت بالاتر فهم یک فقیه از متون دینی، نسبت به دیگر فقهاست؛ لذا کثرت معلومات معتبر نیست، چه بسا فقیهی تعداد کمتری حدیث و روایت در ذهن دارد؛ لکن از آنجا که قوه و ملکه استنباط او، أقوا از دیگران است، در مواجه با متون دینی، فهم دقیقتری از آنها دارد و بهتر میتواند کلام اهل بیت( را بر وجهی که مراد و مرضی آنهاست، حمل کند.
امام خمینی(، در کتاب نفیسِ تحریر الوسیله میفرمایند: «یجب تقلید الأعلم مع الإمکان علی الاحوط و یجب الفحص عنه و اذا تساوی المجتهدان فی علم او لم یعلم الأعلم منهما تخیّر بینهما»؛ 1 به عبارت دیگر: از منظر امام خمینی(، احتیاط آن است که در صورت امکان، از فرد أعلم تقلید شود و واجب است، مکلف برای شناخت فرد أعلم به بررسی و جست و جو بپردازد، آنگاه اگر به این نتیجه رسید که فقها از نظر علم در یک رتبه هستند و یا اینکه نتوانست اعلم را شناسایی کند، مخیر است از هر کدام تقلید کند.