Abstract:
هدف ما در این پژوهش بررسی چرایی تحول و عدم تحول وضعیت زنان در دو گفتمان سلفی و شیعه می باشد. ما در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه نشان خواهیم داد که اگرچه در گفتمان سنتی شیعه همانند دیگر گفتمانهای سنتی اسلامی زنان دارای جایگاه فرودستتری نسبت به مردان برخوردار بودند اما گفتمان شیعی با استفاده از نهاد اجتهاد توانست در وضعیت زنان تحول ایجاد نماید و بسیاری از نابرابریهای موجود بین زن و مرد را از بین ببرد. این گفتمان شیعی توانست بسیاری از دالهای گفتمان مدرن همچون آزادی، برابری، حق مشارکت و ... را حول دال مرکزی عفاف گردآوری و در درون خود جذب نماید و از این طریق به معنادهی مجدد به این دالها بپردازد بر این اساس زنان در گفتمان جدید شیعه بسیاری از حقوق همچون حق آزادی، مشارکت، برابری، و ... را همچون مردان برخوردار گشتند و معانی این دالها نیز دچار تغییراتی گشت به عنوان مثال منظور از آزادی، آزادی است که با عفاف منافاتی نداشته باشد.تحولی عظیم در حوزه زنان ایجاد نماید ولی گفتمان سلفی به دلیل دالهای آن نتونست به این مهم دست یابد.
AbstractOur aim in this study is to investigate the evolution and non-evolution of the status of women in both Salafi and Shiite discourses. In this study, using the method of analysis of Lakla and Mufa discourse, we will show that although in the traditional Shiite discourse, like other traditional Islamic discourses, women had a lower status than men, but the Shiite discourse was able to Transform the situation of women and eliminate many inequalities between men and women. This Shiite discourse was able to gather and absorb many signs of modern discourse such as freedom, equality, the right to participate, etc. around the central sign of chastity, and thus redefine these signs accordingly. In the new Shiite discourse, women enjoyed many rights such as the right to freedom, participation, equality, etc., like men, and the meanings of these signs also changed. For example, freedom means freedom that is not in conflict with chastity. It would create a great change in the field of women, but the Salafi discourse could not achieve this due to its implications.
Machine summary:
ما در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه نشان خواهیم داد که اگرچه در گذشته و در گفتمان شیعه، همانند دیگر گفتمانهای سنتی اسلامی زنان دارای جایگاه فرودستتری نسبت به مردان بودند،اما گفتمان شیعی با استفاده از نهاد اجتهاد توانست در وضعیت زنان تحول ایجاد نماید و بسیاری از نابرابریهای موجود بین زن و مرد را از بین ببرد.
از آنجا که در نظریه گفتمان که بر اساس آن جهان اجتماعی تنها در قالب گفتمان قابل فهم است و خارج از گفتمان معنایی ندارد و این گفتمانها هستند که گزارههای درست و غلط را تولید میکنند و عاملان اجتماعی را وامیدارند که بر اساس آنها عمل کنند (حسینیزاده، ۱۳۸۳، ص ۱۸۲)، مفروض ما در این پژوهش این است که حقوق متفاوت زن و مرد در اسلام محصول تسلط نوعی گفتمان دینی بوده که بیشترین تأثیر را بر شکلگیری هویت زن دارد و هویت زن در جامعه اسلامی در درون گفتمان اسلامی و توسط گزارههای دینی تعریف و بازتولید میشود و همین هویتِ شکلگرفتهشده، بیشترین تأثیر را بر روابط انسانی حاكم بر جامعه و نگرش افراد در زمینه شیوۀ زندگی و شخصیت افراد دارد.
یکی دیگر از آثار، مقاله «تأثیر نابرابری جنسیتی در آموزش بر رشد اقتصادی ایران»، نوشته حسین پناهی، بهزاد سلمانی و سیدعلی آلعمران است که نویسندگان در این اثر به بررسی وضعیت زنان در کشورهای دیگر و نقش آنان در رشد و توسعه کشورهای دیگر میپردازند و معتقدند در ایران بهدلیل نابرابرهای جنسیتی در حوزه آموزش، و در کنار آن، سایر تبعیضهای جنسیتی سبب شده است که زنان نتوانند نقش خود را بهعنوان گروهی مؤثر بهصورت کامل انجام دهند (پناهی و دیگران، ۱۳۹۵).