Abstract:
با توجه به اهمیت «احادیث» در فهم دین، این مولفه در دورههای مختلف از صدر اسلام و پس از آن، همواره مورد سوء استفاده قرار گرفته است. این مقاله، ضمن بیان مفاهیم اصلی و تاثیرگذار، به نقش جریانهای انحرافی موثر، بر پدیده «وضع» و «تحریف» روایات و نیز به جریانهای زمان حضور معصومان علیهم السّلام، مانند کیسانیه، ناووسیه، زیدیه، اسماعیلیه و واقفیه پرداخته است که برخی پس از مدتی از بین رفتند و برخی تاکنون وجود دارند.
برخی افراد شاخص این گروهها که مورد اعتماد جامعه اسلامی به شمار میرفتند؛ بهطور عمده در دو گستره ابداع جریانهای انحرافی و تقویت و گسترش آنها، به جعل و تحریف برخی روایات دست زدند.
البته با برخورد صریح ائمه اطهار علیهم السّلام، از گسترش برخی این جریانهای انحرافی و رشد بیش از پیش آنها در میان شیعیان جلوگیری شد. این نوشتار که با روش توصیفی ـ تحلیلی به سامان رسیده است؛ به معرفی و تبیین جریانهای انحرافی در وضع و تحریف روایات مهدویت و ریشه شکلگیری انحراف آنها پرداخته است.
Considering the importance of “traditions’ in understanding religion, this component has always been abused in various periods from the beginning of Islam and after that. This paper, while expressing the main and influential concepts, deals with the role of influential deviant movements in the “neologization” and “distortion” of traditions as well as the movements at the time of presence of the infallible Imams (A.S) such as Kaysanites, Navosiyeh, Zaidiyyah, Isma'ilism, Waqifite Shia, some of which have disappeared after a while and some still exists. Some prominent members of these groups who were trusted by the Islamic community have falsified and distorted some traditions broadly in the two areas of inventing deviant movements and strengthening and expanding them. Of course, with the explicit encounter of the Imams (A.S), the spread of some of the deviant movements and their further growth among the Shiites was prevented. This paper, organized with a descriptive-analytic method, deals with introducing and explaining the deviant movements in the neologization and distortion of Mahdavi traditions and the root of formation of their deviation.
Machine summary:
اگر چه نقش جریان های بیرونی در جعل حدیث به نام اسرائیلیات ، غیرقابل انکار است ؛ در این جا فقط به نقش جریان های مذهبی درون دین )به دلیل اهمیت آن ( اشاره می شود؛ با این توضیح که در کنار تلاش ادامه دار دشمنان بیرونی برای آسیب رسانی به آموزه های سترگ اسلامی، از درون نیز جریان ها و گروه هایی با انگیزه های گوناگون به برساختن و نیز تحریم احادیث دست زدند.
از روایاتی که برای اثبات امامت و مهدویت محمد بن حنفیه مورد استناد کیسانیه قرار گرفته است ، میتوان به چند نمونه اشاره کرد: _ تحریم معنوی روایت حضور محمد بن حنفیه در نبرد بصره : شیخ مفید در الفصول المختاره روایتی از امیرالمؤمنین ؟ آورده است که آن حضرت در جنگ جمل به محمد بن حنفیه فرمود: »أنت ابنی حقاً « )مفید، ١٤١٤: ص ٢٩٦(.
بلاذری در انساب الاشراف ، نقل می کند که »وقد کان قال ]علی ؟[ لرسول الله ؟: اتأذن لی إن ولد لی بأن أسمیه باسمک و أکنیه بکنیتک، قال نعم ؛ آیا به من اجازه می فرمایید فرزندی از من را به نام شما بنامم و کنیه او را به کنیه شما قرار دهم ؟ فرمود: بله )بلاذری، ١٣٩٤: ج ٢،ص ٢٠٢(، کیسانیه با استناد به این حدیث آن را دستمایه اهداف خود قرار داده و مدعی هستند که مهدی موعودی که پیامبر؟ به آن 114 بشارت داده ، محمد بن حنفیه است ؛ به دلیل این که نام و کنیه ابن حنفیه ، همان نام و کنیه ای است که رسول خدا؟ به آن بشارت داده است .