Abstract:
«ترا از دو گیتی برآوردهاند
نخستین فکرت، پسین شمار
به چندین میانجی بپروردهاند
تویی خویشتن را به بازی مدار» 1
این دو بیت حکیمانۀ فرزانۀ طوس، فردوسی بزرگ، که در دیباجۀ شاهنامه جای دارد و بخشی است از گفتار آن سرهمرد بینادل دربارۀ «آفرینش مردم2»، از مشهورترین و بلندآوازهترین سرودههای او دربارۀ آدمی است که از همان روزگاران دور مورد توجّه نخبگان و خداوندگاران معرفت و ارباب حکمت بوده و نویسندگان قدیم و فرهنگآفرینان جهان ایرانی بدانها گواهی جسته و آنها را در تضاعیف آثار خویش مندرج ساختهاند3.
در روزگار ما نیز این دو بیت، مورد توجّه و بحث و فحص شماری از پژوهندگان شاهنامهی فردوسی و دوستداران ادب نازشخیز پارسی بوده است، و بهویژه بر سر ضبط و معنای بیت دوم (: «نخستین فکرت، پسین شمار...») گفتوگوها کردهاند.
در میان مباحث دامنهداری که دربارۀ این دو بیت مجال طرح یافته4، شاید از آن روی که بیت دوم بیشترینۀ توجّه رایمندان را به خود جلب کرده بوده است، مفاد بیت نخست و بهویژه دو تعبیر «برآوردن» و «پروردن» کمتر مورد بحث و موشکافی و ژرفکاوی واقع شده. سخن برخی هم که در این باره گفتوگویی کردهاند، از تردید و گمانمندی و دودلی ـ و حتّی سرگردانی ـ برکران نیست5؛ حال آنکه گمان میکنم عنایت بیشتر به بعض قرائن، از مفاد این بیت و آن دو تعبیر، تصویری زدودهتر و بیغبارتر پیش روی ما تواند نهاد.
کلیدواژهها: شاهنامه، واژهشناسی، تحلیل معنایی، برآوردن، پروردن، ترشیح، تربیّت. حماسی، مرگاندیشی، ناپایداری جهان.
Machine summary:
(إیضاح دَربارۀ بیْتی از دیباجۀ شاهنامه) جویا جهانبخش 1 چکیده «تُرا از دو گيتى بَرآوَردهاند نخُستينِ فِکْرَت، پَسينِ شُمار به چَندين ميانْجى بپَروَردهاندتویى خويشتَن را به بازى مَدار»1 این دو بیْتِ حَکیمانۀ فَرزانۀ طوس، فِردوسیِ بُزُرگ، که دَر دیباجۀ شاهنامه جای دارَد و بَخْشی است از گُفتارِ آن سَرهمَردِ بینادِل دَربارۀ «آفَرینِشِ مَردُم2»، از مَشْهورتَرین و بُلَندآوازهتَرین سُرودههایِ او دَربارۀ آدَمی است که از هَمان روزگارانِ دور موردِ تَوَجُّهِ نُخْبگان و خُداوَندگارانِ مَعرِفَت و أَربابِ حِکمَت بوده و نویسَندگانِ قَدیم و فَرهَنْگآفَرینانِ جهانِ ایرانی بدانها گُواهی جُسته و آنها را دَر تَضاعیفِ آثارِ خویش مُنْدَرِج ساختهاند3.
نمونه را، زندهیاد دکتر عَزیزاللهِ جُوَیْنی، دَر گُزارِشِ «تُرا از دو گيتى بَرآوَردهاند» نوشته است: «بدان که تو را از دو گیتی آفریدهاند که هَم به این جهان و هم به آن دیگری بستگی داری»6؛ و: «ای آدَمی!
ق. 17)، چکامۀ سَخته و سُتْوار و بِآیینَش را که به نامِ لامیَّةُ الْعَجَم نامْبُردار است، بدین بیْت به فَرجام آوَرده: قَدْ رَشَّحُوكَ لِأَمْرٍ إِنْ فَطِنْتَ لَهُ فَارْبَأْ بِنَفْسِكَ أَنْ تَرْعَى مَعَ الْهَمَلِ18 این بیْتِ لامیّۀ طُغْرائیِ سپاهانی، بیگُمان رَمْزآشنایانِ أَدَب را به یادِ هَمان سُرودۀ حَکیمانۀ فِردوسیِ بُزُرگ میاَندازَد که سُخَنِ خویش را به آن آغازیدیم: تُرا از دو گيتى بَرآوَردهاندنخُستينِ فِکْرَت، پَسينِ شُمار به چَندين ميانْجى بپَروَردهاندتویى خويشتَن را به بازى مَدار میدانیم که طُغْرائی خود پارسیزَبان و با أَدَبِ پارسی نیکآشنا بوده است و حَتّی سُرودهای را از اُستاد رودَکیِ سَمَرقَندی به شِعْرِ تازی نَقْل کَرده19.