Abstract:
«موج، بیداری و اسلامی» سه واژهای هستند که چارچوب اصلی محور این پژوهش را از حیث مفهومی تشکیل میدهند. بنابراین در وهله اول باید بدانیم ماهیت و سرچشمه موج چیست؟ موج چه کارهایی انجام میدهد و از چه منابع قدرتی تامین میشود؟ گام دوم آشنایی با مفهوم بیداری و گام سوم شناخت واژه اسلامی است. بنابراین منشاشناسی مفهومی این واژگان پیشدرآمد این مفاهیم در تحلیل موج دوم در محیط پر تلاطم منطقه و جهان است.
نکته مهم دیگر اینکه اساس تحلیل حوادث و پدیدهها مبتنی بر مفهومشناسی است. طبیعی است علوم انسانی به رویکردها و نگرشهای افراد برمیگردد. اگر بخواهیم بیداری اسلامی گذشته را مفهومسازی کنیم، باید از موج اول بیداری اسلامی تا موج دوم قایل به تحول مفهومی شویم. در مفهومشناسی موج اول مسیله این بود که هیچکس نمیدانست این تحول زاییده چگونه مفهومی است: بیداری اسلامی، بهار عربی یا... ؟ تفاوت واژهها بدان علت بود که تحلیل درستی از آن پدیده وجود نداشت. در حوادث ۲۰۱۱ کسانی که نمیخواستند به این تحول رنگ و بوی اسلامی دهند اصطلاح «بهار عربی» را به کار بردند که نگاهی غیردینی با تحلیلی کاملا اجتماعی داشت.
Wave, Awakening and Islam" are three words that form the main
framework of this research conceptually. So in the first place we need
to know what is the nature and source of the wave. What does the
wave do and from what power sources? The second step is to get
acquainted with the concept of awakening and the third step is to
know the word Islamic. Therefore, the conceptual origin of these
words is the beginning of these concepts in the analysis of the second
wave in the turbulent environment of the region and the world.
Another important point is that the basis of analysis of events and
phenomena is based on semantics. It is natural that the humanities go
back to the approaches and attitudes of individuals. If we want to
conceptualize the Islamic awakening of the past, we must consider a
conceptual change from the first wave of the Islamic awakening to the
second wave. In the semantics of the first wave, the problem was that
no one knew what this congenital evolution was like: the Islamic
Awakening, the Arab Spring or ...? The difference in the words was
due to the lack of a proper analysis of the phenomenon. In the events
of 2011, those who did not want to give this change an Islamic flavor
used the term "Arab Spring", which had a secular look with a purely
social analysis.
Machine summary:
استاد دانشگاه شاهد مقدمه جهان اسلام در قرن هاي اخير براي احياي فرهنگ و تمدن اسـلامي، بـه تحـولي درونـي از جنس بيداري اسلامي دست يافته ، اما به علـت اختلافـات رويکـردي و عقيـدتي تـا کنـون نتوانسته است اين حرکت احياگري را در يک قالب کلي منسجم کند.
اين مسئله مهم تـرين تحول عميق در موج جديد بيداري اسـلامي اسـت کـه در مسـير آن هـر جنـبش ، دولـت و بازيگري مقاومت کند، ناتوان خواهد بود؛ زيرا بيداري اسلامي به عنوان يک آگاهي جمعـي با تکيه بر اراده عمومي و متأثر از اسلام اصيل ، با توجه به سه عنصـر بنيـادين و مـاهوي، در تجربه تاريخي و ادوار مختلف همواره شناخته شده است : ١.
در بدنه انديشـه هاي نسـل جديد و جوان ملت ها؛ ـ سناريوسازي بر اساس جوان سازي محور مقاومت و توليد ادبيات مبتني بر مقتضيات و شرايط آينده ؛ ـ برنامه ريزي و چشم اندازسازي در ظرفيت هاي مادي به عنوان منابع مادي قدرت ؛ ـ بررسي بنيان هاي اخلاقي، ايماني و ديني در نيروي انساني و سرمايه اجتماعي مسـتعد و کارآمد؛ ـ تصويرسازي از مشارکت سياسي ـ اجتماعي عموم مردم در تقويت همبستگي و اعتماد متقابل حکومت ها و مردم به عنوان جامعه سازي اسلامي ؛ ـ شناخت روندهاي موج بيداري از ابتدا و بر اساس آن حرکت به سوي آينده مطلوب بـا قاطعيت و اعتماد به تواناييهاي داخلي و ملي ؛ ـ بررسي مؤلفه هاي تمدن سازي در بستر جوامع اسلامي مانند عراق ، لبنان ، سوريه ، يمن و ...
(حاجيسـياري، ۱۳۹۷: ۷۰ـ۶۸) مهم ترين پيش ران هاي بيداري اسلامي که در بيانيه گام دوم انقلاب نيز مـورد توجه قرار گرفته اند شامل ايران ، اسلام ، جوانان و ديپلماسي عمومي بـا محـور اتحـاد اسـلامي هستند.