Abstract:
عبدالمعطی حجازی و پروین اعتصامی به سبب تشابه فرهنگی، اجتماعی و دینی، دیدگاههای مشترکی نسبت به مسائل اجتماعی در شعرشان دارند؛ هرچند گاه تفاوتها در نگرشهایشان در نوع تعبیر، انتقادها و اعتراضهایشان به چشم میخورد. این پژوهش با تکیه بر شیوۀ توصیفی تحلیلی در صدد آن است که رویکرد شهرگریزی را در اشعار این دو شاعر بزرگ عربی و فارسی بررسی و مقایسه نماید. نتایج این پژوهش نشان میدهد که میزان بسامد درونمایۀ شهرگریزی، بهعنوان یک مسألۀ اجتماعی، در شعر دو شاعر یکسان نیست؛ شهرگریزی در اشعار پروین اعتصامی، ریشه در عواطف و احساساتش دارد و روستا را آرمانشهر خود میداند؛ شهرگریزی او بیشتر از آنکه صریحاً تنفر از شهر باشد، در روستادوستی نمود پیدا میکند. او مناظر طبیعی روستا و نیز تصویرهای شعری روستایی را با تکیه بر زبان کنایه، تمثیل و حکایت در شعر خود ترسیم میکند. این درحالی است که شعر عبدالمعطی حجازی، نقد صریح و آشکار از زندگانی شهرنشینی بوده و در اشعار او چنین تمثیلهای دور از ذهن مبتنی بر حکایت و تمثیل را نمیبینیم. شهرگریزی در شعر وی نتیجۀ علاقۀ او به محیط روستا و آرامش آن و نیز بیزاریاش از ستمی است که در شهر تجربه کرده است.
هناک رؤی مشترکة لعبدالمعطی الحجازی وبروین اعتصامی حول القضایا الاجتماعیة فی قصائدهما بسبب التشابه الثقافی والاجتماعی والدینی بینهما رغم بعض الاختلافات بینهما والتی تتراءی فی تعابیرهما وانتقاداتهما واحتجاجاتهما. یهدف هذا البحث معتمدا علی المنهج الوصفی والتحلیلی أن یدرس مضمون مکافحة المدن فی قصائد هذین الشاعرین الکبیرین للأدبین العربی والفارسی ویقارن بینهما. تشیر نتائج هذه الدراسة أن تردد موضوع مکافحة المدن کقضیة اجتماعیة لیس متساویا بین الشاعرین حیث أن مکافحة المدن فی قصائد بروین اعتصامی تتجذر فی عواطفها وأحاسیسها حیث تری الریف مدینتها الفاضلة ومکافحتها المدن تظهر فی حبها للریف والقریة أکثر من أن تکون صراحة مکافحة المدن، لکن قصائد عبدالمعطی الحجازی نقد ظاهر وصریح للحیاة الحضریة حیث لا نری عنده مثل هذه التمثیلات البعیدة المعتمدة علی الحکایات والتمثیلات، لأن مکافحة المدن فی قصائده لیست إلا نتیجة حبه للبئیة القرویة وهدوئها وکرهه للظلم الذی عایشه فی المدینة.
Ahmed Abdel Muti Hijazi and Parvin Etesami held common views regarding social issues
in their poetry. However, sometimes there are differences in their attitudes as regards their
perceptions, criticisms and objections. This study is an endeavor based on the descriptiveanalytical
method to examine and compare the of city life escaping attitude in the poetry of
these two great Persian and Arab poets. The results of the study indicate that the frequency
of the theme of city life escaping as a social issue is not the equal with the two poets. The
city life escaping theme in the poetry of Parvin is rooted in her emotions and feelings. She
regards the countryside as a perfect place, a utopia. The theme of city life escaping is more
manifested in her love for pastoral life than pure hatred for urban life. She uses allusion,
allegory, and anecdotes as poetic devices to portray pastoral scenery and pastoral life
images. On the other hand, the poetry of Hijazi plainly criticizes urban life. There are not
abstruce and far-fetched allegories or annecdoetes in his poetry. The city life escaping theme
is the result of his aversion to the cruelty and oppression that he experienced in the city, as
well as the love he has for the countryside and its peacefulness.