Abstract:
تمثیل یکی از مهمترین انواع ادبی است که جایگاه مهمی در ادبیات فارسی دارد و در انتقال مفاهیم عقلی، ذهنی، و انتزاعی به مخاطبان بسیار موثر و کارآمد است. بررسی ابعاد گوناگون تمثیل گام مهمی در شناسایی آثار عطار و شگردهای او برای تفهیم مفاهیم و انتقال پیام است. مصیبت نامه بهعنوان اثری تمثیلی که سفر روحانی سالک فکرت را روایت میکند، نمونۀ خوبی برای این بررسی است. پرسش اصلی تحقیق این است که عطار در مصیبت نامه چگونه از تمثیل و انواع آن در طرح مفاهیم عرفانی و اخلاقی و تفهیم بهتر این مضامین برای مخاطب بهره گرفته است و نوع نگاه او بهعنوان عارف نسبتبه این شگرد ادبی چگونه است؟ این پژوهش به شیوۀ کتابخانهای و ازطریق فیش برداری به توصیف و تحلیل دادهها پرداخته است. بر اساس یافته های تحقیق در مصیبت نامه از میان تمثیلهای روایی بیشترین استفاده مربوط به پارابل و در میان انواع تمثیلهای توصیفی مربوط به ارسالالمثل است. از این امر چنین برمیآید که عطار برای انتقال بهتر مفاهیم پیچیدۀ عرفانی بیشتر از حکایات تمثیلی بهره برده است تا آرایش کلام.
Allegory is one of the most important types of genres in literature that has an important place in Persian literature and is very effective and efficient in conveying intellectual, mental, and abstract concepts to the audience. Examining the various dimensions of allegory is an important step in identifying Attar's works and his techniques for understanding concepts and conveying the message. The Mosibat Nameh as an allegorical work that narrates the spiritual journey of the seeker of thought is a good example for this study. The main question of the research is how Attar has used allegory and its types in the presentation of mystical and moral concepts and better understanding of these themes for the audience, and as a mystic what is his view about this literary genre? The data were gathered through library method and note taking and then they were analyzed. According to the findings of the research in the Mosibat Nameh, among the narrative allegories, the most used is the parable and among the types of descriptive allegories is the using of proverbs. It can be understand that Attar has used allegorical fable more to convey complex mystical concepts than word arrangement to convey words.
Machine summary:
پرسش اصلي تحقيق اين است که عطار در مصيبت نامه چگونه از تمثيل و انواع آن در طرح مفاهيم عرفاني و اخلاقي و تفهيم بهتر اين مضامين براي مخاطب بهره گرفته است و نوع نگاه او به عنوان عارف نسبت به اين شگرد ادبي چگونه است ؟ اين پژوهش به شيوة کتابخانه اي و ازطريق فيش برداري به توصيف و تحليل داده ها پرداخته است .
اين حکايت در نکوهش ظلم و ستم بيان شده و فرادستان را به حذر از آه فرودستان سفارش نموده است : کــس چــه دانــد تــا دعــاي پيــرزن چــون بــود وقــت ســحرگه تيــرزن آنچـــه زالـــي در ســـحرگاهي کنـــد مينـــدانم رســـتمي مـــاهي کنـــد (مصيبت نامه : ابيات ١٨٦٩ و ١٨٧٠) کمتر کسي ممکن است به عطار به چشم منتقد و مصلح اجتماعي نگاه کند و در آثار عرفاني و غنايي وي به دنبال آراي انتقادي و سياسي باشد؛ اما درک عرفان و انديشۀ انساني و مردمگرايانۀ او، ترديدي در جامعيت شخصيت و جهانبيني وي باقي نميگذارد؛ ازاينرو بسيار طبيعي مينمايد که او وقتي از رستگاري انسان و زندگي صلح آميز و مبتني بر معنويت و آگاهي سخن ميگويد، قدرت سـتمگرايانه و استبداد ظالمانه را به مثابه مانعي عمده نکوهش ميکند.
عطار در حکايات خود از انواع تمثيل روايي و توصيفي شامل پارابل ، فابل ، تشبيه تمثيلي، استعارة تمثيلي، ضرب المثل ، و اسلوب معادله استفاده ميکند، اما غالب تمثيلات او در مصيبت نامه از نوع پارابل (غيرحيواني) است .