Abstract:
محمدحسین بهجت تبریزی که اغلب با ناموارۀ شعری شهریار شناخته می شود؛
سرگذشت ناهموارو پرفراز و فرودی داشته است. تحصیل در مکتب سنتی و
آموختن گلستان و نصاب الصبیان در قریة خشکناب روستایی با یادگارها یی
الهام بخش در سرودن شعر حیدربابایه سلام و عزیمت به تهران و ورود به
مدرسة دارالفنون در رشته طب و دچار شدن به عشقی نافرجام و از دست دادن
پدر و سرپرستی خانواده با جان شیفته شهریار شاعر و نوازنده که با رویدادهای
پیرامون خود از همان کودکی پیوندی عاطفی و هنرمندانه برقرار کرده بود ؛
درآمیخت و از این شاعر حساس، تصویری ممتاز و یگانه در اذهان پدید آورد.
شعر شهریار، تابعی از رویدادهای حساس روزگار و اثرگذار اوست که به
شیوه ای سیال و در بازپسین روزهای زندگی شاعرانه او با بیانی روشن و در
شکلی هنرمندانه ارائه شده و نمونه هایی جاودانه را از این شاعر نکته سنج به
جا گذاشته است.
ذهن و زبان شهریار با سقوط سلطنت و پس از انقلاب پنجاه و هفت ،
همچنان در بیانی شاعرانه و ادبی جریان یافت ؛ به گونه ای که شعرش را
می توان تصویری هنرمندانه و یادنامه ای شاعرانه از پیوند شاعر با زندگی و
جامعه و طبیعت پیرامونی او دانست . همچنان که او خود نیز تا واپسین
لحظه های زندگی با یادهای شاعرانه اش خوش می زیست
به پیری آنچه مرا مانده است لذت یاد است
دلم به دولت یاد است اگر دمی شاد است
Machine summary:
تحصيل در مكتب سنتي و آموختن گلستان و نصابالصبيان در قرية خشكناب ـ روستايي با يادگارهايي الهامبخش در سرودن شعر حيدربابايه سلام ـ و عزيمت به تهران و ورود به مدرسة دارالفنون در رشته طب و دچار شدن به عشقي نافرجام و از دست دادن پدر و سرپرستي خانواده با جان شيفته شهريار شاعر و نوازنده كه با رويدادهاي پيرامون خود از همان كودكي پيوندي عاطفي و هنرمندانه برقرار كرده بود؛ درآميخت و از اين شاعر حساس، تصويري ممتاز و يگانه در اذهان پديد آورد.
نقد و بررسي، ذهن، زبان، اثرپذيري، شعر و شهريار دانشيار زبان و ادب فارسي دانشگاه تهران مقدمه تأمل در ديوان شعر شهريار، به وضوح اين واقعيت را نشان ميدهد كه اين شاعر معاصر، در برابر كنشهاي پيراموني خود – هرگونه كه بودهاند – واكنش نشان داده است.
و آزادگان ميبايست در برابر ناملايمات صبور باشند: مگر كفّارة آزادي و آزادگيها بود كه اعصابم غل و زنجير گشت و صبر زندانم18 شهريار به سبب دارا بودن خصيصة شعور، شاعري حساس است و همين حساسيت به سخن او طنزي تلخ ميبخشد و مركزيت طنز او گرهخوردگي عناصر متضاد است: كجا يار و دياري ماند از بيمهري ايّام كه تا آهي برد سوز و گداز من به يارانم19 شهريار همانگونه كه بيش از هر شاعر همروزگاران ما، به استقبال از حافظ شعر سروده است، ذهن سيال او، بيش از هر شاعر ديگر نيز تحت تأثير طنز حافظ قرار دارد: دزد بازار نخواهد مگر آشفته و رندكو پناهي كه به شمشير كج كافر كيشانتقام حق اگر دست برآرد، بايدشهريارا بهل اين ملت غافل كه هنوز آب را كرده گلآلود كه ماهي گيرد20دادِ اسلام ز اسلام پناهي گيرد...