Abstract:
در این پژوهش مصداق مقاومت در تجربه ایران پساانقلاب مورد بررسی قرار میگیرد، اما بررسی نظری مقاومت در ذیل معنایی گستردهتر ـ یعنی مقاومت به مثابه یک تجربه در جهان اسلام معاصر ـ صورت خواهد گرفت. این نوشتار با طرح بنیادیترین پرسشها در خصوص پیشینه، ماهیت، ضرورت، ابعاد، سطوح و کارکردهای مقاومت، درصدد تبیین «سهم مقاومت در ایجاد و بسط تمدن نوین اسلامی» میباشد.
تحقیق حاضر درصدد است تا در خصوص «نسبت مقاومت و تمدن» فرضیه ترکیبی ذیل را اثبات نماید:
هر تمدنی مسبوق به تحول روحی متناسب با خود در میان قوم سازندهاش میباشد و مقاومت بستر ظهور و رشد تحولات روحی متناسب با تمدن اسلامی را ایجاد مینماید.
مقاومت «بستر ظهور ممیزات تمدن اسلامی» میباشد و از آنجا که پدیدهها بالضرروه در ساحت «ما به الامتیازات» خود تعین و تشخص مییابند، میتوان گفت که مقاومت، عامل تعین و تشخص تمدن اسلامی میباشد.
لقد درسنا فی هذه المقالة تجربة ایران بعد الثورة کمصداق للمقاومة، کما أننا درسنا دراسة نظریة للمقاومة تحت معنی أکثر شمولا ـ بمعنی المقاومة علی أنها تجربة فی العالم الإسلامی المعاصر ـ . وهذه الدراسة تطرح أسئلة أساسیة حول خلفیة، وماهیة، وضرورة، وأبعاد، وجوانب وتطبیقات المقاومة، وتسعی لتبین «مدی إسهام المقاومة فی ایجاد وبسط الحضارة الإسلامیة الحدیثة». کما أنها تسعی لتبیین «النسبة الموجودة بین المقاومة والحضارة» وتؤکد صحة الفرضیة التالیة: کل حضارة مسبوقة إلی التحول المعنوی المتلائم معها لکنها بین القوم الذی یکونها، وأما المقاومة فهی تکون أرضیة ظهور ونمو التحولات المعنویة المتلائمة مع الحضارة الإسلامیة. فالمقاومة هی «أرضیة ظهور ممیزات الحضارة الإسلامیة» ولأن الظواهر تتعین وتتشخص فی ساحة «ما به الامتیازات» یمکننا القول بأن المقاومة هی عامل لتعین وتشخص الحضارة الإسلامیة.
This study examines the example of resistance in post-revolutionary revolutionary Iran experience but the theoretical study of resistance under the broader meaning - that is, resistance as an experience in the contemporary Islamic world - will be done. This article seeks to explain the "contribution of resistance to the creation and development of modern Islamic civilization" by asking the most fundamental questions about the background, nature, necessity, dimensions, levels and functions of the resistance.
The present study seeks to prove the following combined hypothesis regarding the "relation of resistance and civilization": Every civilization s preceded its own spiritual transformation among its constituent peoples, and the resistance creates the bedrock for the emergence and growth of spiritual developments relevant to the Islamic civilization.
Resistance is the "bedrock of the emergence of the distinctions of Islamic civilization," and since phenomena are largely defined in the realm of "privileges," it can be said that resistance is the determinant of Islamic civilization.
Machine summary:
از همین روی، این نوشتار با طرح بنیادیترین پرسشها در خصوص پیشینه، ماهیت، ضرورت، ابعاد، سطوح و كاركردهای مقاومت درصدد تبیین «سهم مقاومت در ایجاد و بسط تمدن نوین اسلامی» از طریق ترسیم نمودار تحولات آن در تجربه جمهوری اسلامی ایران در چهار سطح «نظر، سند، عمل و راهبرد» میباشد و برای نیل به این مهم، چند نكته را به عنوان پیشفرض لحاظ كرده است: نخست اینكه هرچند در این پژوهش مصداق مقاومت در تجربه ایران پساانقلاب مورد بررسی قرار میگیرد، اما بررسی نظری مقاومت در ذیل معنایی كلانتر از آن ـ یعنی مقاومت به مثابه یك تجربه در جهان اسلام معاصر ـ صورت خواهد گرفت.
مسائل ذیل در زمره برخی از مهمترین مسایل نظری درباره ماهیت و چیستی مقاومت میباشد كه به نظر میرسد تأمل و اتخاذ موضع در خصوص آنها برای فهم دقیق مقاومت و تسریع در تحقق عینی آن لازم میباشد: مقاومت؛ استراتژی یا تاكتیك؟ از آنجا كه مقاومت در هر دو سطح استراتژی و تاكتیك امكان ظهور و حضور دارد، جای این پرسش به صورت جدی وجود دارد كه حضور مقاومت در كدام یك از دو سطح مذكور از بار تمدنی بیشتری برخوردار است؟ واضح است كه مقاومت در سطح تاكتیك معمولاً مسبوق به وجود یك دشمن عینی ـ كه یك جامعه نسبت به آن آگاهی یافته ـ حاصل میشود.