Abstract:
به رغم عنوان «ملاقات شیخ با اباقا» که در رسائل نثر سعدی جلوه گری می کند، چندان شوقی برای دیدار باقا در سخن شیخ دیده نمی شود. اما پیداست که تجدید ارادت و ابراز دوستی به برادران جوینی، مهم ترین عاملی است که سعدی را پس از زیارت مکّه به تبریز کشانده است. هدف این نوشتار ، جستجو در چند و چون این ملاقات و نشان دادن علل بی رغبتی سعدی نسبت به دیدار خان است. این دیدار که سرانجام
پس از تن زدن های سعدی و پافشاری برادران جوینی در فضایی سرد و بی رمق صورت گرفته ، با نصایحی
تند و سخنانی نیش دار که از گله مندی شیخ حکایت دارد صورت می گیرد. سعدی، سلطان مغول را در آینۀ
چوپانی به تصویر می کشد که خراج ستانی او مزد چوپانی است و چنان چه رعیت را پاس ندارد ، لقمه ای
است که چون جزیت گیری از مسلمانان بر خورنده،گلوگیر است. نگارنده با جستجو در منابع تاریخی و
ادبی، دلایلی جسته است که نشاندهندة ناخشنودی سعدی از اباقا و علل ناخرسندی او است . از قضا این عوامل ریشه در رفتار اباقا و کارگزاران وی دارد.
Despite the title "Meeting of Sheikh with Abaqa" appearing in
Sa’adi's prose treatises, there is not much enthusiasm for meeting Abaqa
in Sheikh’s words. Clearly, the renewal of devotion and expression of
friendship to the Juvayni brothers, nonetheless, is the most momentous
reason that brought Saadi to Tabriz after visiting Mecca. This article
delves into the whys and wherefores of the meeting and uncovers the
reasons for Sa'adi's reluctance to visit him. After Sa’adi's speechlessness
and the Juvayni brothers' insistence, the meeting finally took place in a
cold and dull atmosphere with Sa’adi’s biting words and admonitions
indicating the Sheikh's grievances. Sa’adi portrays the Mongol sultan in
the mirror of a shepherd, whose levy of taxation imposition is the wage
of a shepherd, and if he disrespects his villeins, it shall be like a morsel,
suffocating him in the throat as does Jizyah. The author sought historical
and literary sources to find reasons, showing Sa’adi's dissatisfaction with
Abaqa. These factors lie in the behavior of Abaqa and his executors.
They include the imposition of heavy and various taxes, the misbehavior
of the Mongol sheriffs with Persian officials and disrespect to Sa'adi's
favorite scholars and Sufis, the spread of idolatry and Buddhism in Iran
and the prosperity of Christianity under the Ilkhans’ protection in the
Islamic realm, and the extensive efforts Holako and his son, Abaqa, to
eradicate Islamic governments including the Caliphate and other local
governments. In fact, all these were not far from Sa’adi's sharp and
punctilious view.
Machine summary:
(اقبال آشتياني ، ١٣٧٦: ٢١٥ و نيز ٤٨٣) ٣- شيرين بياني در کتاب دين و دولت در ايران عهد مغول، در جلـد دوم فصـلي را بـه خانـدان جويني اختصاص داده و از کشمکش هاي گوناگون و چـالش هـاي پـيش روي ايشـان و نيـز خدمات ارزندة سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي و فرهنگي آنان در دشـوارترين شـرايط حکومـت ايلخانان سخن گفته است .
» در اين جا به آراء و ديدگاههاي تني چند از مفسّرين و صاحب نظران ميپردازيم : ابوالحسن ماوردي در کتاب «الأحکام السلطانيه و الولايات الدينيـه » کـه بـا عنـوان «آيـين حکمراني » به فارسي برگردانده شده است ، دربارة پرداخت کنندگان خراج و جزيه برخوردي دوگانه دارد.
نويسندة کتاب «خراج از آغاز فتوحات اسلامي تا ميانۀ قـرن سـوم هجـري » بـا آوردن سـه روايت از ابن عبدالحکم ، طبري و جهشياري گويد: «ظاهراً اين سه روايت اذعان دارد بـه اينکـه حجاج از تازه مسلمانان جزيه اخذ ميکـرد.
امّا در نقد گزارش جهشياري و ابن عبـدالحکم مصـري و طبـري در تلاش است که اين دو نوع ماليات را تنها به خراج که آن هم از اراضي گرفته ميشد تقليل دهد تا در پايان بتواند ثابت کند که اصلاً جزيه اي (ماليات سرانه ) در کار نبـودهاسـت کـه حجـاج بـه صورت غيرقانوني بر تازه مسلمانان تحميل کردهباشد.
به 10 رفتار خشن حجاج و جزيه گرفتن از مسلمانان اشاره کردهاند، امّا بـا توجـه بـه شـهرت طبـري و جايگاه رفيع تاريخ وي در ميان کهن ترين منابع تاريخي، ميتوان پنداشت که سـعدي در کـاربرد ترکيب «جزيت مسلماني » در شعر خود به گزارش وي نظر داشته است .