Abstract:
در هر زبانی تعدادی از افعال معین وجود دارند که برای بیان زمان، نمود و وجه به کار میروند. افعال معین آغازی برای بیان نمود آغازی به کار میروند. نمود آغازی مفهومی است که روند آغاز یک رویداد را خاطرنشان میکند. در متون به جا مانده از زبان فارسی دورۀ قدیم یا دورۀ دری، فعلهای معین زیادی به کار رفتهاند. در این پژوهش تلاش شدهاست، از بین انواع افعال معین، فقط فعلهای معین آغازی بررسی شوند. پرسش این تحقیق این است که در متون ادبی زبان فارسی متقدم، علاوهبر فعلهای معینی که تا حال معرفی شدهاست، چه افعال دیگری نمود آغازی را نشان میدهند؟ در این تحقیق چهار فعل «افتادن»، «ایستادن»، «اندرایستادن»، «برخاستن»، طبق مدل ابعاد معینشدگی داوری و نغزگوی کهن (1396)، بررسی و تحلیل شدهاند. شواهد به دست آمده نشان میدهد این چهار فعل دچار معینشدگی شدهاند.
In every language, several modal verbs express time, aspect, and mode. Modal initial verbs show the initial aspect. The initial mode is a concept that indicates the beginning of an action. In the surviving texts of the Persian language of the Dari period, There are many modal verbs. This study tries to examine only the initial modal verbs among the types of modal verbs. The question of this research is that in the literary texts of ancient Persian language, in addition to certain verbs that have been introduced so far, what other verbs show the initial mold? In this research, four verbs "Falling" (افتادن), "Standing" ((ایستادن/ اندرایستادن, and "Rising" (برخاستن), based on the model of "Dimensions of Auxiliation" Suggested by Davari and Naghzgue Kohan (1396) have been investigated. Evidence from this research shows these four verbs might be considered auxiliaries.
Machine summary:
پرسش اين تحقيق اين است که در متون ادبي زبان فارسي متقدم ، علاوه بر فعل هاي معيني که تا حال معرفي شده است ، چه افعال ديگري نمود آغازي را نشان ميدهند؟ در اين تحقيق چهار فعل «افتادن »، «ايستادن »، «اندرايستادن »، «برخاستن »، طبق مدل ابعاد معين شدگي داوري و نغزگويکهن (١٣٦٩٦)، بررسي و تحليل شده اند.
پرسش اصلي تحقيق اين است که کدام يک از افعال معين متون ادبي، نشان دهندة نمود آغازي هستند؟ اين پژوهش به روش اسنادي و کتابخانه اي انجام شده و پيکرة مورد بررسي آن کتاب هاي ترجمۀ تفسير طبري، تاريخ بلعمي، تاريخ سيستان و تاريخ بيهقي است .
1. aspect زهرا ابوالحسني چيمه (١٣٧٥) در پايان نامۀ خود به «نمود فعل در نظام فعلي زبان فارسي» پرداخته و نمودهاي فارسي را به سه دستۀ آغازي، پاياني و استمراري تقسيم کرده است .
نتيجه اي هم که ارائه دهندگان اين مدل در آخر پژوهش خود ذکر کرده اند، ناظر بر همين نکته است که افعال معين در زبان فارسي بيش از همه در خدمت بيان نمود هستند، يعني از کل افعال معين زبان فارسي، ١٦ فعل مفهوم نمود، ١٣ فعل مفهوم وجه ؛ و فقط يک فعل مفهوم زمان را نشان ميدهند (داوري و نغزگويکهن ، ١٣٩٦: ١٦٦).
متون قديم زبان فارسي، به ويژه تفسير طبري و تاريخ بيهقي مملو از اين مثال هايي است که در آنجا فعل برخاست را ميتوان جزيي از ساخت معين تلقي کرد، حتي اگر بين آنها حرف ربط قرار بگيرد.