Abstract:
یکی از آیات چالشبرانگیز اجتماعی قرآن که مفسران و فقیهان همواره در فهم آن، دچار اختلاف شدهاند، آیه 104 سوره آل عمران است. دیدگاههای ایشان در دو دسته کلی جای دارد: 1) وجوب همگانی امر به معروف بر افراد جامعه؛ 2) وجوب انحصاری امر به معروف بر گروهی در جامعه. قرآنپژوهان گفتهاند علت این دو دیدگاه متعارض، دو برداشت مختلف از واژه «مِن» در این آیه است. این اختلاف در معنا کردن واژة «مِن» در آیه، دلالت آیه و گستره مکلّفان آن را دچار ابهام ساخته است. این جستار برای نخستین بار نشان داد حرف «مِن» در این آیه، تنها یک معنا دارد، ولی ساختار این آیه، دارای ویژگی چندمعنایی است؛ از این رو میتوان با توجه به ساختار چندمعنای آیه و با واکاوی موضوع این آیه -امر به معروف و نهی از منکر- که وظیفهای دارای مراتب است، این آیه را بر پایه ساخت اطلاع کهنه و نو، دارای قابلیت دو خوانش طولی-نه دو برداشت ناسازگارِ در عرض هم- دانست. در مجموع به دست آمد برداشت وجوب همگانی، بر پایه ساختار «تجرید»، هماهنگ با سیاق و فضای نزول آیه است و برداشت وجوب انحصاری نیز میتواند فهمی نظاممند و بر پایه خوانشی ورای سیاق از آیه باشد.
The verse 104 of Surah Al-Imran is one of the most challenging social verses of the Qur'an that commentators and jurists have always disagreed in its interpretation. In general, their interpretations can be placed two general categories of seemingly incompatible: 1) Exclusive obligation of "commanding the good" on a group in society; 2) Public obligation on members of society. Quranic scholars have always said that the reason for these two conflicting views is the ambiguous ability of the preposition (min)"من" in this verse; But for the first time this research shows that the reason of these two views is the structural ambiguity of this verse. Examining the subject of this verse - commanding the good and forbidding the evil - which is a hierarchical task, it is shown that this verse has the ability of two longitudinal readings - not two inconsistent interpretations of each other - based on the construction of old/new information. Eventually, the perception of public obligation is coordinated with the context and co-text of the revelation of the verse, and the perception of exclusive obligation can also be a systematic understanding based on a reading beyond the context of the verse.
Machine summary:
بـا ايـن همـه ، پرسـش اصـلي اين پژوهش ، آن نيست که کدام يک از اين دو برداشت ، استوارتر اسـت ؛ بلکـه مسـئله اصـلي اين جستار آن است که آيا در مقام داوري، بايد تنها يکي از اين دو برداشت را برگزيـد يـا از اساس ميتوان به شيوه اي نـو آيـه را تحليـل کـرد و بـا تببينـي نظـام منـد، هـر دو برداشـت وجوب همگاني و وجوب انحصاري را از اين آيه پذيرفت ؟ براي رسيدن به پاسـخي دقيـق ، نياز است از منظر زبان شناختي متن ، نخست بررسي کرد به درسـتي ريشـه ايـن دو برداشـت مختلف از آيه چيست ؟ آيا به راستي واژٔە «من » در اين آيـه ، قابليـت دو معنـاي ناسـازگار را دارد که اين ابهام در معنـاي واژٔە «مـن »، موجـب دو برداشـت متعـارض از آيـه مـيگـردد؟ يا ريشه دو برداشت وجوب همگاني و وجوب انحصاي، نه در ابهام معنـاي «مـن »، بلکـه در ويژگــي ديگــري در آيــه اســت کــه مــيتــوان بــا درنــگ در آن ويژگــي، از آيــه هــر دو وجوب همگاني و وجوب انحصاري را به شـيوه اي روشـمند و بـدون تعـارض بـه دسـت آورد؟ نوشتار پيش رو با روش توصيفي-تحليلي تلاش ميکند با واکاوي معناي چـالش برانگيـز واژه «من » در اين آيه ، و افزون بر آن ، بـا بررسـي نقـش دسـتوري عناصـر ايـن آيـه ، امکـان دو برداشت مختلف را از منظر قابليت هاي ساختار متن پـيجـويي کـرده و در مقـام داوري، ناسازگاري دو برداشت وجوب همگـاني و وجـوب انحصـاري، يـا سـازگاري آن دو را -از باب چندمعنايي ساختار متن - تحليل کند.