Abstract:
استعاره موضوعی اساسی و بنیادین در مطالعات زبانشناسی شناختی» ابزاری برای تفکّرء درک و
شناخت مفاهیم انتراعی است. از دستاوردهای زبانشناسی شناختی کشف این حقیفت است که زبانها
اغلب برای ملموس کردن مفاهیم انتزاعی» از استعارههای مفهومی بهره میبرند. استعارههای مفهومی به
توضیح حوزه مقصد که حوزهای انتزاعی استء از طریق حوزه مبدا که حوزهای ملموس استء میپردازند.
در «ادبیّات مکتبخانهای» که بخش مهمی از ادبیّات عامّه را در بر گرفته استء «می» از واژگانی است که
قلمرو معنایی گستردهای داشته و از میانگوری و عرفانی پیشی میگیرد و مفهومی انتزاعی پیدا میکند.
هدف از این پژوهش که به روش مطالعة کتابخانهای و بر اساس رویکرد توصیفی --تحلیلی صورت
گرفته» شناسایی معانی استعاری و کنایی «می» در ادبیّات مکتبخانهای ایران میباشد. بر این اساس آثار
مکتبخانهای منظوم و منئور از نظرگاه استعاری و با بهرهگیری از آرای زبانشناسانی چونء «جورج
لیکاف» و «مارک جانسون) مورد مطالعه قرار گرفته و ۱۹ مورد عبارت استعاری یا نگاشست (انگاره)؛
درحوزة «می) استخراج گردیده است» که عبارتند از: غفرانء بیهوشیء مسلمانی» شفاء گلستان دین,ء صفاء
مستی» یاریگرء دوای دل» عشق» کهنه» طهور» رقص و سماع, غارتگرء زایل کننده آدمیّت» هوشیاری»
نیرومندی» رسوایی و تقدّس. وجود نوعی وحدت و هماهنگی نسبی در حوزه معنایی» مشخّصة بارز این
انگارههاست و انگاره «می عشق است.»» گزاره بنیادین متن است که ذهنیت استعاری «می نوشی)» را در
متون غنایی و عاشقانة مکتبخانهای بازتاب داده است.
Machine summary:
بر این اساس آثار مکتبخانهای منظوم و منثور از نظرگاه استعاری و با بهره گیری از آرای زبانشناسانی چون، «جورج لیکاف» و «مارک جانسون» مورد مطالعه قرار گرفته و 19 مورد عبارت استعاری یا نگاشت (انگاره)، درحوزۀ «مِی» استخراج گردیده است، که عبارتند از: غفران، بیهوشی، مسلمانی، شفا، گلستان دین، صفا، مستی، یاریگر، دوای دل، عشق، کهنه، طهور، رقص و سماع، غارتگر، زایلکنندۀ آدمیّت، هوشیاری، نیرومندی، رسوایی و تقدّس.
حال پرسش اساسی اين است که کدام مفاهيم انتزاعي برای واژۀ «مِی» و مشتقّات آن در آثار مکتب خانهای میتوان یافت؟ آیا وحدت معنایی نسبی یکسانی دیده میشود؟ و گزارۀ بنیادین متن در آثار مکتب خانه ای کدام یک از انگارههاست؟ برای پاسخ دادن به این سؤالات، نگارندگان واژۀ «مِی» و تعابیر مربوط به آن را در آثار منثور و منظوم مکتبخانهای از کتاب سه جلدی «ادبیّات مکتبخانهای ایران» نوشتۀ «حسن ذوالفقاری و محبوبه حیدری» مورد بحث و بررسی قرار داده و موفّق به استخراج 19 مورد عبارت استعاری درحوزۀ «مِی» گردیدهاند، که عبارتند از: غفران، بیهوشی، مسلمانی، شفا، گلستان دین، صفا، مستی، یاریگر، دوای دل، عشق، کهنه، طهور، رقص و سماع، غارتگر، زایل کنندۀ آدمیّت، هوشیاری، نیرومندی، رسوایی و تقدّس.
روشن است که شیرینی، غلظت، طعم، رنگ و بو به ویژگیهای مادّی شراب اشاره میکنند که قابل درک با حواس پنجگانۀ ما میباشند و از آن به عنوان حوزۀ مبدأ یاد میکنیم، امّا؛ مستی حاصل از این نوع شراب و تحوّلی که در فرد ایجاد میکند و صبر و قرار را از کف میرباید، چیزی نیست که بتوان آن را امور مادّی شناخت، بنابر اين؛ معنایی انتزاعی و استعاری به خود میگیرد.