Abstract:
عرصه فرهنگ یکی از حساسیت برانگیزترین عرصهها در ایران بعد از انقلاب اسلامی است. دولتها هم معمولاً متناسب با رویکرد فکری غالب خود گفتمان فرهنگی خاصی را در جهت گسترش هژمونیک سلطه خود ترسیم و ارائه میدهند از این رو شاهد گفتمانهای فرهنگی متفاوتی در بین دولتها هستیم، درایران بعد از انقلاب دولتها عمدتاً دو دوره فعالیت پیوسته داشتهاند و در هر دو دولت معمولاً برنامههای فرهنگی دولتها در یک راستا میباشد و شاهد نوعی تداوم گفتمانی هستیم، اما در دولت نهم و دهم شاهد نوعی تغییر در گفتمان فرهنگی شخصیت های تاثیرگذار دولت به خصوص در عرصه فرهنگ هستیم و در واقع شاهد دو گفتمان با مفصل بندی متفاوت هستیم. این مقاله در قالب یک پژوهش کیفی و با استفاده از نظریه تحلیل گفتمان لاکلاو و موف به دنبال مفصلبندی گفتمانهای فرهنگی دولتهای نهم و دهم و همچنین مقایسه گفتمان فرهنگی این دو دولت میباشد یافته-های تحقیق حکایت ازتغییر در گفتمان فرهنگی دولت دهم در مقایسه با دولت نهم دارد. بر این اساس در دولت نهم (دولت مهروززی) شاهد حاکمیت نوعی گفتمان فرهنگی دینی مبتنی بر مدیریت اسلامی هستیم و دالهای اصلی آن صدور انقلاب، مقابله تهاجم فرهنگی، بازگشت به ارزشهای انقلاب، ممیزی فرهنگی و تاکید بر مسجد به عنوان کانون تحولات بنیادین میباشد. و در دولت دهم مدیریت فرهنگی جهانی به عنوان دال مرکزی برنامهها و ناکارامدی فقه، کرامت انسانی، دین جهانی، مکتب ایرانی، تبادل فرهنگی از دالهای اصلی مفصلبندی گفتمان فرهنگی میباشد
Since the Iislamic revolution, the field of culture has been one of the most sensitive areas in Iran. Governments usually, design and present a specific cultural discourse for expanding their hegemonic domination. In Iran, after the revolution, governments have had two continuous periods of activity, and in both states, the cultural programs of governments are usually in the same direction, and we see a kind of discursive continuity. in the ninth and tenth governments, there was a kind of discursive breakdown, , there were two different discourses with a completely different framework. The current article is qualitatively performed, and weuse theory of discourse analysis by Laclau and Mouffe, following the frameworks of the cultural discourses of the ninth and tenth governments, as well as comparing the cultural discourse of the two states. Findings of the research indicate a gross difference in the cultural discourse of the ninth and tenth government. Accordingly, in the ninth government (the state of affection), we see the rule of a kind of cultural-religious discourse based on Islamic management. Its main features are to expand the fundamentals of the revolution, cope with the cultural invasion, return to the values of the revolution, verify it culturally and emphasize on the mosques as the foundational parts of changes. In the tenth government, global cultural management was recognized as the central platform of the program, and the ineffectiveness of jurisprudence, human dignity, world religion, Iranian school and cultural exchange are of the main cornerstones of cultural discourse frameworks
Machine summary:
دولتها هم معمولاً متناسـب بـا رویکـرد فکـری خـود گفتمـان فرهنگـی خاصـی را درجهت گسترش هژمونی خود ترسیم و ارائه میدهند، درایران بعـد از انقـلاب دولـت هـا عمدتاً دو دوره فعالیت پیوسته داشته اند و در هر دو دولـت معمـولاً برنامـه هـای فرهنگـی دولت ها در یک راستا میباشد و شاهد نوعی تداوم گفتمـانی هسـتیم ، امـا در دولـت نهـم و دهم شاهد تغییر در گفتمان فرهنگی شخصیت های تاثیرگذار دولت هستیم .
با توجه بـه اینکه این دولت داعیه اسلام گرایی و پیاده کردن ارزشـهای دینـی و اسـلامی را دارد، امـا بـا شکل گیری دولت دهم شاهد تغییر درگفتمـان دولتمـردان تاثیرگـذار دولـت بخصـوص در حوزه فرهنگ هستیم ، به تعبیر لاکلاو و مـوف (laclau and mouffe) بـا ارائـه مفصـل بنـدی جدیدی به دنبال به حاشیه کشاندن گفتمان فرهنگی دولت نهم و هژمونیـک کـردن گفتمـان جدیــد خــود اســت .
١. ٤ صدور انقلاب صدور انقلاب یکی دیگر از دالهای اصلی در مفصل بندی گفتمان فرهنگی دولت نهم اسـت که همواره مورد تاکید بود آرمان انقلاب چیست ؟ غیر از آرمان پیامبر گرامی اسلام و ائمه طـاهرین علـیهم السـلام است ؟ آنها چه کار میخواستند بکنند؟ آنها میخواستند جامعۀ بشـری را بـه یـک نقطـۀ کمال ببرند.
در واقع ایشان دولت های قبل را دولت هایی میداند که مجری تهاجم فرهنگـی بودنـد و برنامه هایشان در راستای تهاجم فرهنگی بود از آنجا که مفهوم تهاجم فرهنگی در میان طیفـی از مـردم بـار منفـی دارد، بـه دنبـال القـا ایـن موضـوع بـه مخاطـب اسـت کـه او مخـالف 126 تهاجم فرهنگی است در ادامه با طرح این موضوع که با اعطای جایزه به ابتذال فضـا را بـرای انسان های ارزشی تنگ کرده اند، مصداقی برای این تهاجم فرهنگی معرفی میکند، ٦.