Abstract:
تاریخ فرهنگ و تاریــخ فرهنگی دو رویکــرد در حوزه علوم اجتماعیاند که هر کدام از منظر خود به توصیف و تبیین فرهنگ در جامعه انســانی میپردازند. با توجه به گســتردگی و پیچیدگی معنایــی واژه فرهنگ و تغییر مفهومــی واژه تاریخ، قلمرو معرفتی تاریخ فرهنگ و تاریخ فرهنگی نیز دارای گستره و ژرفای غیرقابل تعین است. البته این دو رهیافت بــا وجود همگرایی معنایی، هم در حوزه معرفتی و هم در حیطه متدولوژی، دارای اختلاف و افتراقاند. تاریخ فرهنگ با محوریت نخبگان، تاریخ اندیشه را مورد تامل قرار میدهد حال آنکه تاریخ فرهنگی به فرهنگ عامه توجه ویژه دارد و در کنار بررسی فرایندهای فرهنگی در بستر تحولات سیاسی و اجتماعی، تجربههای زیستی انسانی را نیز مورد بررسی قرار میدهد. بهعلاوه در تاریخ فرهنگی بر خلاف تاریخ فرهنگ، تاریخ انسانی موضوع محور یا واقعه محور نیست بلکه معنا محور است. از لحاظ روششناختی نیز تاریخ فرهنگ بیشتر مبتنی بر روش کمّی و اثباتگرا است حال آنکه تاریخ فرهنگی از روش کیفی تبعیت میکند که بهدنبال فهم فرهنگی است. این نوشته به اجمال، وجوه همگرایی و واگرایی تاریخ فرهنگ و تاریخ فرهنگی را مورد تامل قرار میدهد و به این ابهام اساسی پاسخ میدهد که با وجود همه مزایای رویکرد تاریخ فرهنگ، رهیافت تاریخ فرهنگی بهسبب ماهیت میان رشتهای این توانایی را دارد که بهجای تکیه بر روایتها و رویدادها، به جنبههای پنهان و مغفول زندگی انسانی توجه کند.
Machine summary:
Methodology بر بررسي نقش متفکران و نخبگان و تحولات فرهنگي يک جامعه در يک مقطع زماني يا حتي دوره هاي بلندمدت تاريخي (رک: محمدي ملايري، ١٣٨١؛ قدياني، ١٣٨٧ و دريايي، ١٣٩٢) جلوه هاي عيني فرهنگ مانند؛ نوع پوشــش و پوشاک مردان و زنان يک جامعه ، تغذيه و خوراک (رک: ســتنديج ، ١٣٩٤) جريان هاي فکري و ادبي، چگونگي شکل گيري آداب و رسوم و گسترش جشــن ها مانند نوروز (رک: آخته ، ١٣٨٥)، پيدايش اسطوره ها (رک: هنيلز، ١٣٩٣) و اشکال خلق حماسه ها، پيشرفت هاي علمي و فعاليت هاي فکري، اشکال مختلف آموزش ، صورت هاي گوناگون هنر و صنعت (رک: لينداموري، ١٣٧٢) و...
آثار متعددي که در تاريخ ايران و جهان با عناوين تاريخ فرهنگ به رشته تحرير در آمده است نيز گوياي اين نکته اســت که نگاه تاريخ فرهنگ ، بيش از هر چيز نگاهي کلاسيک و کلي به فرهنگ است و مورخ چندان تمايل ندارد تا به تأمل در رابطه علت و معلولي پديده هاي فرهنگي بپردازد.
(احمدي، ١٣٨٦: ٣٧) به بياني بهتر تاريخ فرهنگي نوعي شــيوه تحليل يا رويکرد خاص به جامعه معاصر و تاريخ توجه به اجزاي فرهنگ با خاصيت ميان رشته اي است که با بهره گيري از روش هاي پژوهش در انسان شناسي و تاريخ به مطالعه ســنت هاي فرهنگي و ارائه تفســيري نمادين از تجربه هاي فرهنگي ـ تاريخي ميپردازد و موضوع آن نيز جريان فرهنگي گذشته ، حال و آينده است .