Abstract:
بررسی دقیق آثار برخی حکما و عرفای ایرانی اشتراکات معنادار آنها را نشان میدهد که این موضوع حاکی از پیوستگی روش آنها است. مولانا شاعری است که بنابر گواهی تذکرهها و آثار خود وی، از حکما و عرفای پیش از خود تاثیر پذیرفته است. ازسویدیگر شیخ شهابالدین سهروردی، حکیمی است که با نگاه خاص فلسفی- عرفانی بر آرای عرفانی پس از خود تاثیر گذاشته است. نگاهی گذرا به تالیفات سهروردی این ظن را تقویت میکند که مولوی در سرایش مثنوی به آنها نظر داشته است. یکی از ساحات مهم در طرز بیان عرفا و فلاسفه بهرهگیری از تمثیل و حکایت است. آثار فارسی سهروردی که در آن زبان شیخ به زبان آثار عرفانی نزدیک شده، سرشار از تمثیلها و حکایات است. نگاهی گذرا به آثار فارسی سهروردی خواننده آشنا با مثنوی را به مشابهتهایی معنادار میان تمثیلها و حکایات این آثار رهنمون میکند. در این تحقیق در پی آن هستیم که ساختار و محتوای این تمثیلها را به صورت تطبیقی و با شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی کنیم.
Ali Asghar Mirbagherifard[1]
Seyed Mohamad Jalil Mostafavi Rozati[2]
Comparative Analysis of Persian Works by Shaikh al-Ishraq and Mathnawi Ma’navi from the Perspective of Allegory
Abstract
A thorough and in-depth study of the works of some Iranian scholars and mystics reveals their meaningful contributions and suggests the continuity of their method. Mawlana is a poet who, according to his testimonies and his own works, has influenced his predecessors and mystics. On the other hand, Shaikh Shahab ad-Din Suhrawardi, known as Shaikh al-Ishraq, is a scholar who has had a serious impact on philosophers and mystical ideas after a certain philosophical-mystical view.A brief view of Suhrawardi’s writings reinforces this suspicion that Mawlana has also seen in his Mathnavi. Mystical works has special language that carry mystical experiences and didactic points. One of the important areas in the expression of mystics and philosophers is the use of parables and stories. The Persian works of Suhrawardi, in which the Shaikh language is approached in the language of mystical works, is full of allegories and anecdotes. A view of Persian works of Suhrawardi leads the reader familiar with Mathnavi into meaningful parallels between the allegories and the anecdotes of these works. The present research seeks to examine the structure and content of these allegories in a comparative and descriptive-analytical method.
Keywords: Mathnavi Ma’navi, Suhrawardi’s Persian works, comparative literature, allegory.
1 Professor of persian language and literature ,Esfahan university (corresponding author)
[2] Student of PH.D. Persian and literature , Esfahan university
Machine summary:
مولوی تأمّلی دقیق در آثار منظوم و منثور مولانا جلال الدین محمد بلخی این نکته را اثبات میکند که وی از همۀ آثار برجسته پیش از خود بهره برده و آن ها را در قلمرو اندیشه اش جذب و پرورده کرده است .
تشبیه به پرندگان علاوه بر رساله الطیر سهروردی که اساس آن بر این همانندی استوار است ، در بخش های دیگر نیز کارکرد دارد: «شیخ گفت جان قصد بالا کند همچو مرغی که خود را از قفص بدر اندازد، مرغ جان قوّت کند و قفص تن را از جای برانگیزاند» (سهروردی، ١٣٧٢، ج ٣: ٢٦٤).
تازگی این تحقیق از آن جهت است که از یک سو آثار فارسی سهروردی با مثنوی سنجیده خواهد شد که خود در محدودتر و تخصصیتر شدن تحقیق مؤثر است و ازسویدیگر تمثیل های مشترک و ساختار آن ها مورد مقایسه خواهند بود که اهمیت شان از درون مایه ها به هیچ وجه کمتر نیست ، چرا که نشان دهندة تشابه در شگردهای بیانی آن دو است .
همچنین تمثیل جغدان و بازان نیز در همین دسته تمثیلات قرار دارد که جغدان (بومان ) به سبب دشمنی با باز - که رمزی از مردان حق و جان های آشنا به حقایق وجود است - مقیم ویرانه شده اند: کورمرغانیم و بس ناساختیم کآن سلیمان را دمی نشناختیم همچو جغدان دشمنِ بازان شدیم لاجرم وامانده ویران شدیم (مولوی، ١٣٨٧ب ، ١٧٠/٢) میتوان گفت سهروردی و مولانا این دو تمثیل را برای نشان دادن غربتِ روح در عالم ماده به کار بسته اند (پارسانسب ، ١٣٩٠: ٢٦٥).