Abstract:
مر دسالاری مفهوم یاست که در آن مردها قدرت و حاکمیتی فراوان نسبت به ز ن ها دارند و در انگلیسی از واژه(mencracy)در مفهوم مر دسالاری استفاده می شود.پدر سالاری(Patriarchy)زیر مجموعه مرد سالاری می باشد. مرد سالاری، کلی تر و مفهومی تر از پدرسالاری است.این واژه نام یاست برای نظام و ساختاری که از راه نهادهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خود، زنان را زیر سلطه دارند. تداوم
قدرت نظام مردسالاری، ناشی از دسترسی بیشتر مردان به مزایای ساختاری قدرت در
درون و بیرون از خانواده، همچنین واسطه تقسیم بودن این مزایای اجتماعی در جامعه
است. این گرایش یکی از مهمترین شاخه های فمنیسم رادیکالی است که در آن همه
انواع ستم را ناشی از برتری جویی مردان دانسته و شکل محتمل جوامع آینده را، زن
محور معرفی می کند. بدیهی است که شاعران و نویسندگان، هر یک دیدگاه ویژ های نسبت
به این مقوله دارند.استاد شهریار و جلال آل احمد نیز با توجه به این که در آثار خود معتقد به همترازی و
همسازی زن و مرد می باشند، ولی اشارات ب یشماری به علل و عواملی که سب بساز یک
جامعه مردسالار می شود، داشته است.
لذا در این مقاله تلاش خواهد شد، از دیدگاه استاد شهریار علل و عواملی که باعث
شکل گیری و جایگیری یک جامعه مردسالار م یشود، به تفصیل واکاوی شود.
Machine summary:
در شعر «دم بزن اي زن »، ضمن اينکه به شدت با حجاب خانم ها مخالفت ميکند، از آنها ميخواهد که پوششي اوهاميکه براي آنها به واسطه تعصبات و خشک انديشيها به وجود آمده است را کنار بگذارند (معراجي، ١٣٨٨ :٤٩) يکـــدم از حقـــوق مـدني دم بـــزن اي زن ويــن دام سيــه سلسله بر هــم بــزن اي زن ايــن جـــامه مـــاتم بدل مــا زده صد چاک صــد چــاک در اين جامع مــاتم بزن اي زن آبستن عيســاي تکــامـــل تـــويي آخــــر پس چـــاک به پيـــراهن مــريم بزن اي زن بگشــاي چــــو خـــورشيد رخ و تيــر تجلي بـــر ديده نـــامحــرم و محــرم بـزن اي زن 631 تــا زخمه ســـــازت بدرد پـــــرده اوهـــام ايــن نغمه گهــي زيـر و گهـي بم بزن اي زن بــا سعي و عمــل پــرچم اقبال و شـــرف را مـــردانه بســـر تــا ســر عالم بــزن اي زن بر برگ گلت شبنم اشک اين همه بس نيست ؟ ديگــر بسر و سينه خـــود کــم بزن اي زن (استاد شهريار، ١٣٧٧ :٥٦) ويژگي ديگر چنين خانواده هايي که در واقع زير مجموعه اي از دو ويژگي بالا ميباشــد، ســلب اختيار و عدم آزادي افراد خانواده ميباشد.
(جلال آل احمد، ١٣٧٨ :٢٦) در کتاب «ســنگي بر گوري»، آل احمد به بهانه هاي گوناگون به اين مسأله ميپردازد و در تمام آن حالتها، هر چند پاي موضوع ديگري در ميان اســت ، تنفر خويش را از اين مسأله نشان داده است و آن را خارج از عدالت ، آن عدالتي که بايد در حق زنان به اجرا در بيايد، ميداند.