Abstract:
تعدّدت الدراسات حول الإنتلجینسیا فی الراویة العربیة وتحاول هذه المقالة أن تقدّم الإنتلجینسیا الإیرانیة والعراقیة من خلال دراسة روایتین وهما «خالی العزیز نابلیون» للکاتب الإیرانی إیرج بزشکزاد وروایة «بابا سارتر» للکاتب العراقی علی بدر. مع تعریف عن الإنتلجینسیا بأنها تختلف عن مفهوم المفکّر وما نقصده الثقافة التقلیدیة الّتی یدّعیها بعض المثقفین دون امتلاکها، ویتمّ تبیین الاشتراکات الثقافیة بین البلدین لإعطاء صورة عن المجتمعین الإیرانی والعراقی فی الزمن الّذی کانت الفکولیسم، کما یقال فی الفارسیة، والأفندیة، کما یقال بالعربیة، تطغیان على المجتمع. تکون هذه الدراسة مقارنة وفقاً للمکتب الأمریکی لکشف المشترکات الأدبیة بین الراویتین وتتطرّق إلى موضوعات مختلفة لها صلة بإنتلجینسیا البلدین، مثل الحسّ الاغترابی: کالاغتراب عن الذات والاغتراب عن العائلة والزیف والحقیقة والثقافة السطحیّة الشفهیّة وإنتلجینسیا الأنا والآخر والسنشویّة فی الراویتین، مع تسلیط الضوء على مفهوم المثقّف والمفکّر، لإعطاء صورة عن المثقّفین فی المجتمعین الإیرانی والعربی، مع ذکر وتحلیل نماذج من نصّ الراویتین والتأکید على المثقّف المغترب حتى الوصول إلى هذه الفکرة بأن کلّاً من الروائیینِ یرید أن یبیّن الزمن الثقافی الّذی کان سائداً فی الخمسینیّات والستینیّات وکم کانت شخصیات الروایتین متطابقة وکم هی الثقافات قریبة ومختلفة، بصورة مباشرة وغیر مباشرة، لاعطاء صورة واضحة عن إنتلجینسیا البلدین الإیرانی والعراقی.
درباره انتلکتويلیسم پژوهشهای ارزشمندی در رمانهای عربی انجام شده است. نوشتار پیش رو نیز میکوشد تصویری از انتلکتويلیسم ایرانی - عراقی را از راه مطالعه دو رمان «دایی جان ناپليون» نوشته ایرج پزشکزاد و رمان «بابا سارتر» اثر نویسنده عراقی علی بدر ارايه دهد. با این تعریف که انتلکتويلیسم با مفهوم روشنفکر تفاوت دارد و منظور فرهنگ سنتی است که برخی فرهیختگان بیانکه از ان نشانی داشته باشند، مدعی ان هستند. در این راستا وجوه اشتراکات فرهنگی بین ایران و عراق بررسی میشود تا از این رهگذر تصویری از دوره فوکلیسم بهقول ایرانیها و افندی (کت و شلوارپوش) در گفتار عربی که بر این دو جامعه حاکم بود، ارايه شود. این پژوهش تطبیقی براساس مکتب امریکایی برای تبیین مشترکات ادبی بین دو رمان تهیه شده و کوشد با درنظرداشتن افکاری که هردو نویسنده درباره انسان فرهیخته دارند، بر مشترکات انتلکتويلیسم تمرکز نماید. در این راستا موضوعات مختلفی همچون غربت از خویشتن و خانواده، غش، حقیقت، فرهنگ، سطحینگری شفاهی، روشنفکری، تصویرشناسی من و دیگری و سانچویی در دو رمان پیشگفته که با پدیده انتلکتويلیسم در دو کشور ارتباط دارد، بررسی و تحلیل میشود؛ همچنین با بررسی مفهوم فرهیخته و متفکر، تصویری از فرهیختگان در جامعه ایرانی و عربی و نیز فرهیخته گوشهگیری که در انزوا زندگی میکند و ادعا دارد از جامعهاش با فرهنگتر است ارايه میشود. نتایج نشان میدهد که هردو نویسنده میخواهند زمانه فرهنگی حاکم بر دهه پنجاه و شصت میلادی را نشان دهند تا تصویری واضح از انتلکتويلیسم دو کشور ایران و عراق ارايه کنند.
There have been various studies regarding the concept of intelligentsia in Arabic literature.
The present study tries to present the Iranian and Iraqi intelligentsia through the comparative
study of two novels; namely: My Dear Uncle Napoleon by the Iranian novelist Iraj
Pezeshkzad, and Papa Sartre by the Iraqi novelist Ali Badr. The focus here is on the
definition of intelligentsia as a concept different from the thinker, by which we mean the
classical intellectualism which some intellectuals claim to possess, but in fact, they don't.
Then the study proceeds to determine the common cultural grounds between the two
countries to give an image of the Iranian and Iraqi societies in an era ruled by the so-called
“Fokolism” in Iran and the “Effendiyya” (wearing customs) in Arabic. The present study
applies the American approach to find the common literary grounds between the two novels
and tries to focus on different themes respecting the concept of intelligentsia based on each
novelist's view about intellectuals. The study also investigates different issues, which, one
way or another, are connected with the intelligentsia of the countries. Among these issues
are the sense of alienation, both from oneself and one's family; reality versus illusion; the
shallow intellectualism and intelligentsia; and Sanchoism, a term coined by the writer to
signify characteristics similar to those of Don Quixote's Sancho Panza. Meanwhile, the
study will shed lights on the concepts of the intellectuals and the thinker to draw a picture of
the intellectualism in Iran and Iraq by suggesting examples from both novels and analyzing
them. The examples focus mainly on the alienated intellectuals who live in their ivory tower
and claim their superiority over the rest of the society. Finally, the study tries to show that
both novelists want to draw a picture of the cultural aura which was in vogue in the 50s and
the 60s to better understand the intelligentsia of Iran and Iraq.