Abstract:
هدف از این مقاله ارائه چارچوبی نظری در بهکارگیری تاریخ و فلسفهعلم در آموزشعلوم از سه منظر دانش، مهارت و نگرش است که با توجه به اهداف استاندارد آموزشعلوم میتواند زمینۀ لازم را برای درک و شناخت بهتر این اهداف و تحقق بخشیدن به آنها فراهم کند. حاصل این پژوهش صورتبندی برخی اصول راهنمای ایجابی و سلبی دربهکارگیری علمشناسی در آموزشعلوم است که چارچوب نظری موردنظر را فراهم میکنند. همچنین نشان میدهد که از منظر دانشی، تاریخ و فلسفه علم میتواند شناختی دقیقتر از چیستی علم، روش و فرایندهای علمی برای فراگیرندگان فراهم کند. از منظر مهارتی، مبتنی بر دانش صحیح درباره علم و روشهای آن، مهارت علمورزی و دانشمندگونه عمل کردن دربرابر مسائل و چالشهای متفاوت را میتواند فراهم کند. ازمنظر نگرشی، تاریخ و فلسفهعلم میتواند نگرشی دقیقتر در زمینۀ علم و جهانبینی ناشی از آن، حدود و ثغور علم و نیز معضلات و مسائل آن فراهم کند. اساسا شناخت و درک درست چیستی علم و پرورش مهارتهای فرایندی و علمورزی، خود از اهداف مهم آموزشعلوم است که مستلزم بهکارگیری علمشناسی است. در نهایت، با توجه به انفکاکناپذیری علمشناسی از آموزشعلوم و امکان شکلگیری دیدگاهی غیردقیق و نامنسجم دربارۀ علم و ایجاد کجفهمی درباره آن، آموزش علمشناسی در مقاطع متوسطه و دانشگاهی، بهویژه آموزش پیش از خدمت و ضمن خدمت معلمان دروس علومتجربی ضروری مینماید.
To help improve Science education, it is assumed that the knowledge of Science history and philosophy can help and all needed is a theoretical framework for doing so, to which this paper is addressed. It is further assumed that using the knowledge of history and philosophy of Science can not only help with the cognitive aspects of teaching and learning science, but it improves the affective and behavioral aspects of these undertakings as well. Not only the learners’ knowledge of what Science and its methods are improves, but once they know what true science is, their skills improve too, and they start behaving like a true scientist. The attitude and the world view of the learners also improve once they become aware of the history and philosophy of Science. Given the inseparability of history and philosophy of Science from Science education, it is necessary to cover these areas within high school and university curricula in order to prevent any misunderstanding of Science and formation of inexact and non-cohesive views in this regard.
Machine summary:
بنابراين نخستين پرسش که جاي بحث دارد اين است که اهميت و جايگاه علم شناسي(دانش دربارة علم ، مهارتهاي علم ورزي و نگرشها درباره علم ) در آموزش علوم چيست ؟ دوم اينکه چارچوب نظري در چگونگي به کارگيري علم شناسي در آموزش علوم چيست ؟ براي پاسخ اين پرسشها نخست به سه رويکرد درباره ارتباط ماهيت علم با آموزش علوم پرداخته ميشود، سپس جايگاه علم شناسي در برنامه درسي آموزش علوم به ويژه با توجه به اهداف استاندارد آموزش علوم و از سه منظر دانش ، مهارت و نگرش مورد بررسي قرار ميگيرد و در نهايت به ترسيم يک چارچوب نظري در به کارگيري تاريخ و فلسفه علم در آموزش علوم پرداخته ميشود.
نگاههاي تلفيقي ديگري در اين ميان هســتند از جمله ديــدگاه هارلن ١(٢٠٠٠) که براين باور اســت که آموزش علوم در مدارس بايد هر دو هدف مهياســازي دانشــمندان و تکنولوژيســتهاي آينده و نيز فراهم آوردن دانش و فهم کافي درباره جهان پيرامون براي همه شهروندان را پوشش دهد، به گونه اي که آنها بتوانند در مورد موضوعات مرتبط با علم در زندگي، تصميم گيريهاي معقول داشته باشند و به صورت مؤثر عمل کنند، هر چند در برنامه درسي دوران ابتدايي اين تمايز به چشم نميخورد.
در واقع يکي از حوزه هاي بســيار مهم که امروزه در اهداف آموزش علوم در ســطح جهان بدان توجه ميشود اهميت داشتن درک و فهمي درباره ماهيت و ويژگيهاي علم اســت که جامعه شناســي، تاريخ و فلسفه علم بخشي اساســي از اين فرايند شناخت و درک ماهيت علم تلقي ميشوند.