Abstract:
زمینه و هدف: طلاق عاطفی یکی از مهمترین آسیبهای خانوادگی جامعه حاضر است که کاهش صمیمیت و
فاصله گیری عاطفی زوجین را نشان میدهد. سرمایة اجتماعی بهعنوان یکی از متغیرهای مهم جامعهشناختی نقش
موئری در بررسی آسیبهای اجتماعی خصوصا طلاق عاطفی دارد؛ بنابراین» تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر ابعاد
سرمایۀ اجتماعی (ساختاری و شناختی درون گروهی» برون گروهی و فراگروهی) بر طلاق عاطفی انجام گرفته است.
روش: روش تحقیق در این مقاله» پیمایشی است. جامعه آماری آن» شامل همه زنان ۴۸-۱۸ ساله متاهل ساکن
شهرستان تنکاین میشود که به روش نمونه گیری سهمیهای» ۳۸۶ نفر از آنها بهعنوان حجم نمونه انتخاب شد. دادهها با
استفاده از پرسشنامة انعکاسی مستخرج از پژوهشهای پیشین جمع آوری شده است.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داده که برخی ابعاد مختلف سرمایة اجتماعی همچون (ساختاری درون گروهی,» شناختی
درون گروهی و برون گروهی) با ۹۹ درصد سطح اطمینان» تاثیر منفی بر طلاق عاطفی دارد و ابعاد دیگر سرمایۀ
اجتماعی همچون (ساختاری و شناختی فراگروهی) با ۹۹ درصد اطمینان» تاثیر مثبت بر طلاق عاطفی زنان متاهمل
شهرستان تنکاین دارد» ولی سرمایه ساختاری برون گروهی, تاثیر معنیداری بر طلاق عاطفی نداشته است.
نتیجه گیری: ابعاد مختلف سرمایة اجتماعی ساختاری و شناختی (درون گروهی» برون گروهی و فراگروهی) تاثیر
متفاوتی بر طلاق عاطفی دارد؛ بنابراین» باید به ظرفیتهای سرمایة اجتماعی در تغییر وضعیت ناسازگاری خانوادهها
توجه بیشتری شود.
Background and Aim: Emotional divorce is one of the most important family ills in the present society, which shows a decrease in intimacy and emotional distance between couples. Social capital as one of the important sociological variables has an effective role in the study of social harms, especially emotional divorce; Therefore, the present study aimed to investigate the effect of social capital dimensions (structural and cognitive, intragroup, extra-group and extra-group) on emotional divorce. Method: The present research has utilized a survey methodology. Its statistical population includes all married women aged 18-48 living in Tonekabon city. 386 people were selected as the sample size by quota sampling method. Data were collected using a reflective questionnaire extracted from previous research. Results: The results showed that some different dimensions of social capital such as (intragroup structure, intragroup cognition and extra-group) with 99% confidence level, have a negative effect on emotional divorce and other dimensions of social capital such as (intragroup structure and cognitive) with 99 Confidence percentage has a positive effect on emotional divorce of married women in Tonekabon city, but extra-group structural capital has not had a significant effect on emotional divorce. Conclusion: Different dimensions of structural and cognitive social capital (intragroup, extra-group and extra-group) have different effects on emotional divorce; Therefore, more attention should be paid to the capacities of social capital in changing the incompatibility of families.
Machine summary:
این در حالی است که توجه به چالش های خانواده و نارضایتی زنـان از زنـدگی زناشـویی و آسـیب هـایی که بر جامعه و خانواده وارد میکند و نقش سرمایۀ اجتمـاعی، اهمیـت دارد و مـیتوانـد بـر کاهش نارضایتی از زندگی و درنتیجه کاهش طـلاق عـاطفی تأثیرگـذار باشـد؛ بنـابراین در این پژوهش بر آنیم که بـه بررسـی ابعـاد مختلـف سـرمایۀ اجتمـاعی (سـاختاری و شـناختی درون گروهی، برون گروهی و فـرا گروهـی) بـر طـلاق عـاطفی در زنـان شهرسـتان تنکـابن بپردازیم و درصدد پاسخ به این سـؤال هسـتیم کـه هـر یـک از ابعـاد سـرمایۀ اجتمـاعی چـه تأثیری بر طلاق عاطفی زنان شهرستان تنکابن دارند؟ نارضایتی از زندگی زناشویی شایع ترین مشکلات زوجین در دنیای امروز است که ناشـی از ناهماهنگی زن و شوهر در نوع نیازها و روش هـای ارضـای آن ، خودمحـوری، اخـتلاف در خواسته ها، طرح واره های رفتاری و رفتار غیرمسئولانه نسبت به ارتباطات زناشـویی و ازدواج است (گلاسر١، ٢٠٠٠، ٧٥)؛ که نتیجه این نارضایتی منجر بـه جـدایی زن و شـوهر مـیشـود (زمانیان ، ١٣٨٧، ٢٤).
Lin ترکیب نظریات کلمن ، نان لین و باین و هیکس که سرمایۀ اجتماعی را در دو بعد ساختاری و شناختی مطرح میکنند که هر کدام دارای ابعاد درون گروهی، برون گروهی و فراگروهی می باشند و نظریات دورکیم ، مارکز و دافرین که به زنـدگی زناشـویی و چگـونگی ارتبـاط بین آن ها اشاره دارد، به بررسی سـرمایۀ اجتمـاعی بـر طـلاق عـاطفی مـی پـردازیم ؛ بنـابراین فرضیات پژوهش با توجه به نظریه ها بدین شرح است : فرضیۀ اول : سرمایۀ شناختی برون گروهی بر طلاق عاطفی تأثیر منفی دارد، بـه طـوری کـه بـا افزایش میزان سرمایۀ شناختی برون گروهی میزان طلاق عاطفی کاهش می یابد.