Abstract:
یکی از منابع مهم تاریخ اندیشه سیاسی در ایران متون ادبی به جا مانده از گذشته است. نکته حایز اهمیت برای بازیابی این اندیشهها، شیوه و روش فهم، دریافت و بازخوانی مفاهیم مورد نظر در آنهاست. کلیله و دمنه یکی از این متون است که محتوای آن قرابت بسیاری با سیاست و شیوههای حکمرانی دارد. یکی از روشهایی که به یاری آن میتوان به استخراج مفاهیم سیاسی از متون گذشته پرداخت، روش هرمنوتیک قصدگرای کوئنتین اسکینر است. در این مقاله با مبنا قرار دادن این روش، تلاش شده با توجه به زمینه و زمانه نصرالله منشی، رئوس مهم تفکر وی در مقدمهاش بر ترجمه کلیله و دمنه بازخوانی شود. پرسش اصلی بر گرد مولفههای اندیشه سیاسی نصرالله منشی و هدف او از نگارش دیباچه بر ترجمه تنظیم شده است و در پاسخ، تاکید شده که میتوان مولفههای اندیشه سیاسی نصرالله منشی را در مواردی چون سلسله مراتبی بودن قدرت، مشروعیتبخشی به حاکمیت با بهره از دین، لزوم اطاعت از پادشاهان، همراهی دین و سیاست و عدالت اجتماعی رصد کرد که با طرح آنها در پی مشروعیتسازی و توجیه جایگاه پادشاهان در دوران آخر سلسله غزنویان بوده است. اندیشه منشی از این منظر تاکنون، بررسی نشده و همین امر نوآوری نوشته به شمار میرود.
One of the most important sources in the history of political thought in Iran is the literary texts left from the past. What is important for retrieving these ideas is the way and method of understanding, receiving and reading the desired concepts in them. Kelileh and Demneh is one of these texts whose content is very close to the politics and methods of governing. One of the methods that can be used to extract political concepts from past texts is the intentional hermeneutic method of Quentin Skinner. In this article, based on this method, an attempt has been made to reread the important outlines of his thought in his introduction to the translation of Kelileh and Demneh, considering the context and time of Nasrullah Munshi. The main question revolves around the components of Nasrullah Munshi's political thought and his purpose in writing the preface to the translation. Legitimacy of sovereignty through religion, the need to obey kings, religion and politics and social justice observed that with their plan to legitimize and justify the position of kings in the last period of the Ghaznavid dynasty. From this point of view, the secretary's idea has not been studied so far, and this is considered as a writing innovation.
Machine summary:
پرسـش اصلي بر سياسي پژوهشگاه گـرد مولفه هـاي انديشـه سياسـي نصراللـه منشـي و هـدف او از نـگارش ديباچـه بر ترجمـه تنظيم فرهنگ و انديشه اسلامي شـده اسـت و در پاسـخ ، تاکيـد شـده که مي تـوان مولفه هاي انديشـه سياسـي نصرالله منشـي را در مـواردي چـون سلسـله مراتبي بـودن قدرت، مشروعيت بخشـي بـه حاکميت بـا بهره از ديـن ، لزوم اطاعـت از پادشـاهان، همراهـي ديـن و سياسـت و عدالـت اجتماعـي رصـد کـرد که با طـرح آنها در پـي مشروعيت سـازي و توجيـه جايـگاه پادشـاهان در دوران آخـر سلسـله غزنويان بوده اسـت .
بـر ايـن پايه ، تلاش شـده تـا بر اسـاس رويکرد خاص اسـکينر و بـا توجه به زمانـه ، زمينـه و هم چنيـن متن «ديباچـه مترجم » در کليله و دمنه ، انديشـه سياسـي نصرالله منشـي واکاوي شـود و به اين پرسـش پاسـخ داده شـود که انديشـه سياسي وي در ديباچـه کليله ودمنـه داراي چـه مولفه هايـي اسـت و بـه چـه هدفـي نگارش يافته اسـت ؟ در پاسـخ ، بـر ايـن فرضيـه تاکيد شـده کـه مولفه هـاي انديشـه سياسـي نصرالله منشـي را مي تـوان در مواردي چون سلسـله مراتبي بودن قدرت، مشروعيت بخشـي بـه قـدرت حاکـم بـا بهـره از ديـن ، لـزوم اطاعـت از پادشـاهان، همراهـي ديـن و سياسـت و عدالـت اجتماعـي رصـد کـرد کـه در پـي مشروعيت سـازي، تحکيم و توجيـه جايگاه پادشـاهان آخر سلسـله غزنويان، بايسـتگي خـردورزي و پندآموزي آنـان و آگاه سـازي مـردم بـوده اسـت .