Abstract:
بزرگان مکتب تفکیک منکر تجرد نفوس انسانی هستند و به جهت تأکید بر جسمانیت نفس و بدن، به یگانگی مادی انسان اعتقاد دارند اما به جهت اذعان به ماورای طبیعت از زمره مادی انگاران محض خارج میشوند. عموم ایشان به جهت باور به تمایز کامل بین قرآن، فلسفه و عرفان، علوم بشری را مشکوک و غیر یقینی دانسته و لذا جمع این مواضع را التقاط و اجتماع امور متنافر میدانند. مطالعه پیش رو بر اساس مبانی انسانشناختی، ناکارآمدی تحلیل و تبیین بزرگان مکتب تفکیک در مسائلی همچون معاد جسمانی، کیفیت ادامه حیات صرفاً مادی انسان در عالم برزخ و اجتماع ناسازگار مادیت نفس و تجرد علم را مورد بررسی و نقد قرار داده است و با روش تحلیلی توصیفی سعی نموده به این پرسش پاسخ دهد که آیا بانیان مکتب تفکیک توانستهاند با مادیانگاری وجود انسان تبیینی موفق از معاد، برزخ و حقیقت علم و ادراک به دست دهند؟
Prominent figures in the school of segregation deny the abstractness of the human soul and due to their emphasis on the corporeality of soul and body, believe in material the monism of Man. However, due to their recognition for supernatural, they are not enlisted among pure materialists. Almost all of them, owing to their belief in the total distinction between Quran, philosophy, and mysticism, hold that human sciences are non-certain and gradational and therefore these views are neither parallel nor intersecting. Employing the anthropological bases, the current research has analyzed and criticized the explanations and views of prominent figures in the school of segregation concerning issues such as corporeal resurrection, the quality of the continuation of mere material life of man in purgatory and the inconsistent unity of materiality of soul and abstractness of sciences. The research has adopted a descriptive and analytical method to answer “whether the founders of the school of segregation succeeded in explaining resurrection, purgatory and truth of science and perception through a materialistic account of human existence”.
Machine summary:
مطالعه پيش رو بر اساس مباني انسان شناختي ، ناکارآمدي تحليل و تبيين بزرگان مکتب تفکيک در مسائلي همچون معاد جسماني ، کيفيت ادامه حيات صرفا مادي انسان در عالم برزخ و اجتماع ناسازگار ماديت نفس و تجرد علم را مورد بررسي و نقد قرار داده است و با روش تحليلي توصيفي سعي نموده به اين پرسش پاسخ دهد که آيا بانيان مکتب تفکيک توانسته اند با مادي انگاري وجود انسان تبييني موفق از معاد، برزخ و حقيقت علم و ادراک به دست دهند؟ کليدواژه ها: مکتب تفکيک ، نفس (روح )، ماديت ، معاد، برزخ ، علم دانشيار گروه معارف اسلامي دانشگاه قم (نويسنده مسئول : mohseneizadi@yahoo.
آيا به حسب عقل و نقل ميتوان پذيرفت که وجود انسان کاملا مادي است اما مع الوصف حيات انسان بعد از مرگ در عالم برزخ ادامه دارد؟ آيا در عين اعتقاد به جسمانيت روح ، ميتوان تبييني معقول و مشروعي از معاد ارائه نمود؟ آيا با مادي دانستن روح ، ميتوان براي کيفيت تحقق علم و ادراک تبيين خردپسندي ارائه نمود؟ همان گونه که ميدانيم در طول تاريخ علم و فلسفه ، مکاتب پرشماري تجرد روح انسان را انکار کرده اند، اما منکرين تجرد روح ، غالبا منکر معاد، حيات برخي و تجرد علم نيز هستند.
پيش از شيخ مجتبي قزويني، مرحوم ميرزا مهدي اصفهاني که از ايشان به عنوان مؤسس مکتب تفکيک ياد ميشود، حقيقت انسان را آن چيزي ميداند که از آن تعبير به «من » ميشود نه اين بدن مشهود؛ اما نفس انساني نيز مانند بدن او امري مادي است و براين اساس از ديدگاه وي انسان عبارت خواهد بود از بدن و روحي که هر دو مادي و جسماني هستند (اصفهاني، ١٣٨٥: ٤٧؛ همو، بيتا: ٢١٥).