Abstract:
تحولات جهان امروز، باعث گشته تا مباحث و موضوعات جدیدی و با تلفیق یکدیگر شکل بگیرند ؛ این موضوعات موجب شده اند تا با مطرح کردن ابداعات نوینی موجب جلوگیری از برخی اتهامات که با عنوان برچسب به این نوع افراد برچسب خورده که در دادسرا با عنوان متهم اند گردند. تلفیق جرم شناسی و فقه اسلامی نمونه ای از این نوآوری هاست که امروزه به قلم برخی نویسندگان به نقد و چالش و به قلم برخی موافقین به تایید رسیده اند ؛ نظریه ی برچسب زنی به عنوان یکی از شاخه های جرم شناسی نوین ، نیز می تواند به عنوان یکی از نظریات مطرح با قواعد اسلامی مورد بررسی قرار گیرد. این موارد از آن رو قابل بررسی است که قواعدی همچون قبح عقاب بلا بیان ، قاعده درا ، قاعده ی اصاله الدلیل ، قاعده ی جب ، قاعده ی اضطرار و اکراه و غیره ارتباط نزدیکی با نظریه ی برچسب زنی دارند و از این روست که نظریه ی برچسب زنی را این قواعد حاکم اند. زمانی که برچسب اتهام به فرد بی گناهی زده می شود همانند قذف ، زنا ، لواط ، مساحقه ، سرقت ، تمام جرائم تعزیری و ... این اتهام ها را می توان در حکومت اسلامی با قواعدی که ذکر گشت از فرد برچسب خورده و در صورت عدم ارتکاب جرم و وقوع جرم از بین برد. بنابراین بررسی نظریه ی برچسب زنی بر اساس قواعد کیفری اسلام می تواند مطالعات گسترده ای را در زمینه ی علم جرم شناسی و فقه داشته باشد و از سویی دیگر نیز که تحولات جدید قانون مجازات اسلامی نیز می تواند در تایید مطالب دخیل باشد.
Machine summary:
حسيني ، سيد محمد ، ١٣٨٣ ، سياست جنايي در اسلام و جمهوري اسلامي ايران ، تهران ، سمت ، ص ٣٥ با اين همه قاعده ي قبح عقاب بلا بيان ، بيان مي دارد که هيچ فردي را عقوبت دادن درست نخواهد بود و قبح و زشت خواهد بود مگر به حکم قانوني مشخص ؛ از اين رو برچسب جرمي را به فردي دادن از نظر قواعد فقهي و شرعي ناصحيح است و اين امر موجب بدبيني افراد نسبت به قانون را به همراه خواهد داشت .
٢-٢- بررسي تحليلي قاعده ي وزر با نظريه ي برچسب زني زماني که از قاعده ي وزر اصل شخصي بودن مجازات ها به همراه نظريه ي برچسب زني مطرح مي گردد نقاط مشترک زيادي با يکديگر وجود دارند که پيوند اين دو را به يکديگر نا گسستني مي نمايند که ما در ذيل به نمونه هايي از آن اشاره مي کنيم : اولاً - زماني که يک فردي مرتکب قتل فرد ديگري مي شود (قتل عمد) و در اين صورت به جاي قاتل اصلي شخص ديگري را به عنوان (قاتل ) مي شناسند، در اين حالت برچسب قاتل به فردي که قاتل اصلي نيست زده مي شود؛ براي شفاف تر کردن موضوع مي توان چنين بيان داشت که : عمرو، زيد را به قتل مي رساند ولي مردم سعد را قاتل مي خوانند، زيرا که سعد با زيد کينه و کدورت پيشين داشته است و در سابق نيز ميانه ي خوبي با وي نداشته است .