Abstract:
باگذشت تاریخ، دولتها بهعنوان مهمترین واحدهای سیاسی به این نتیجه رسیدند که بسیاری از مسائل نه در سطح جهانی که در سطح منطقهای پدید میآیند، و بهتبع نیازمند اتخاذ استراتژیهای منطقهای در راستای حل مشکلات و توفیق سیاستهای خود در عرصه بینالملل هستند. مسائل موجود در منطقه غرب آسیا از یک سو، و زیرمجموعه منطقهای خلیج فارس از سوی دیگر، حضور بسترهای همگرایی و واگرایی متنوعی است که باید به درستی مورد تحلیل قرارگرفته شود. زیرا تأمین امنیت ملی علاوه بر عوامل درون مرزی، متاثر از عوامل خارجی نیز قرار دارد، لذا جمهوری اسلامی ایران برای ایجاد ثبات سرزمینی، نیازمند منطقهای باثبات است و از این جهت لازم است تا راهکارهای دستیابی به منطقهای باثبات را مورد بررسی قرار دهیم. زیرا عدم توجه به این موضوع میتواند زمینهها و استعداهای همگرایی موجود را تبدیل به عواملی واگرا کرده و هزینه تأمین امنیت را برای کشور به شدت بالا ببرد. منطقهگرایی در رشد شاخصهای امنیت نقشی موثر دارد و استفاده از این ظرفیت میتواند موجب ارتقاء جایگاه کشور در حوزهای دیگر از جمله فرهنگ، اقتصاد و سایر زمینههای سیاسی گردد. در این پژوهش در تلاش هستیم تا به این سؤال پاسخ دهیم که: جمهوری اسلامی ایران چگونه میتواند از ظرفیت منطقهگرایی برای تأمین امنیت ملی خود استفاده کند؟ این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بر اساس نظریه «امنیت منطقهای باری بوزان»، بر آن است تا نقش منطقهگرایی در تأمین امنیت جمهوری اسلامی را مورد مطالعه قرار دهد.
Security is considered as a crucial need for every individual and also every country in the world. Security has two main aspects. Regional security and international security. Historically, governments, as the most important political units, found out that many issues arise not at the global level but at the regional level, and consequently need to adopt regional strategies to solve problems and succeed in their international politics. The problems in the West Asian region, on the one hand, and the Persian Gulf subdivisions, on the other, prepare a good arena for the presence of various convergence and divergence contexts that must be properly analyzed, and with a proper understanding of the region and its conditions, seek to find all possible capacities to create convergence and to minimize the divergence among nations and governments. In addition to internal factors, national security is also affected by external factors, so the Islamic Republic of Iran needs a stable and secure region to achieve its territorial stability, and therefore it is necessary to consider all possible ways to achieve a stable region. Because negligence of this issue can turn the existing areas and talents of convergence into divergent factors and greatly increase the cost of providing security for the country. Regionalism has an effective role in the development of security indicators and the use of this capacity in its various dimensions can provide national security at higher levels and thus improve the country's position in other areas such as culture, economy and other political fields. This paper seeks to answer the question of how the Islamic Republic of Iran can use the capacity of regionalism to ensure its national security in a sanction condition. This article intends to study the role of regionalism in ensuring the security of the Islamic Republic, using a descriptive-analytical method based on Barry Buzan’s Regional Security theory.
Machine summary:
کاربست منطقه گرايي ونقش آن درتأمين امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران درمنطقه خليج فارس اصغر افتخاري ١ رضا انصاري بارده ٢ پيمان حسني ٣ تاريخ دريافت : ١٤٠٠/٠١/٢١ تاريخ پذيرش : ١٤٠٠/٠٣/٢٩ چکيده باگذشت تاريخ ، دولت ها به عنوان مهم ترين واحدهاي سياسي به اين نتيجه رسيدند که بسياري از مسائل نه در سطح جهاني بلکه در سطح منطقه اي پديد مي آيند، و به تبع نيازمند اتخاذ استراتژي هاي منطقه اي در راستاي حل مشکلات و توفيق سياست هاي خود در عرصه بين الملل هستند.
زيرا تأمين امنيت ملي علاوه بر عوامل درون مرزي ، متاثر از عوامل خارجي نيز قرار دارد، لذا جمهوري اسلامي ايران براي ايجاد ثبات سرزميني ، نيازمند منطقه اي با ثبات است و از اين جهت لازم است تا راهکارهاي دست يابي به منطقه اي باثبات را مورد بررسي قرار دهيم .
کشورهايي همچون جمهوري اسلامي ايران که جايگاهي مستقل در سياست جهاني براي خود تعريف کرده اند، داراي ارزش هاي مستقل بوده و مي خواهند استقلال خود را در فضاي هژمونيک غربي حفظ کنند بايد به اين نکته توجه داشته باشند که به صورت يک «واحد تک افتاده » قادر به تأمين امنيت ملي خود نخواهند بود.
زيرا هژمون در تلاش خواهد بود تا از طرق مختلف و با ايجاد فشارهاي سياسي و اقصادي آنها را از مسير اصلي خود منحرف و يا مجبور به عقب نشيني کند (افتخاري ، ۱۳۸۲)؛ لذا جمهوري اسلامي براي اينکه بتواند در برابر فشارهاي خارجي مقاومت کند لازم دارد تا با ايجاد شبکه اي امنيتي در منطقه علاوه بر تأمين امنيت ملي خود، اجازه ندهد ظرفيت همسايگان به سمت هژمون رفته و فرصت ها به ضد فرصت تبديل شوند.