Abstract:
چکیده
ادبیات پایداری از پایداری و مقاومت انسانها در مقابل تجاوز نظامی بیگانگان که منجر به جنگ و درگیری میشود سخن به میان میآورد. در این نوع ادبی رزمندگان با سنگر خود انس میگیرند، بند پوتین خود را محکم میبندند و با پلاکی که رمز هویتی رزمنده است آماده جنگ و رویارویی با دشمن میشوند. در اشعار ادبیات پایداری «پلاک»، خود رزمنده شهید است که با تکهای از استخوان بر میگردد در این راستا.«خاک ریز» یا «سنگر» نیز، یکی از ابزار پر کاربرد و محل پرواز شهدا به ملکوت است که این مقوله مورد توجه بسیاری از شاعران هرمزگان بوده است و معمولا شهدا را در خط مقدم با «سنگر» و «خاکریز» و «پلاک» میشناسند. و این موضوع در سطح وسیعی مورد توجه شاعران هرمزگانی در دو قالب سپید و کلاسیک بوده است. آنچه مسلم است ادبیات مقاومت به شیوه نوین در شعر پایداری استان هرمزگان از 25 سال پیش توسط سرهنگ «مرتضی نصیری» شروع شده است و هم اکنون به صورت گسترده. در بین شاعران جوان تر که بعضا نه جنگ دیدهاند و نه دوران جنگ متولد شدهاند ادامه دارد. مرتضی نصیری، غلام امینی دمشهری و محمد دهقانی سه نفر از شاعران این استانند که هر سه بعنوان رزمندهای شاعر سابقه حضور در جنگ دارند؛ این مقاله با روش تحلیل محتوا و با استفاده از ابزار کتابخانه به بررسی اشعار ادبیات پایداری با عنوان «سنگر»، «پوتین» و «پلاک» در شعر مقاومت هرمزگان میپردازدو از آنجا که در مورد ادبیات پایداری هرمزگان تا کنون پژوهشی صورت نگرفته انجام این پژوهش ضرورت دارد.
کلید واژه: دفاع مقدس، سنگر، پوتین، پلاک،، شعر پایداری هرمزگان
Abstract
Literature of Resistance speaks of human beings’ resistance against military aggression of aliens which lead to war. In such literature, combatants become friends with their trenches, tighten their boots’ braces, and prepare themselves for confronting the enemies with their plaques as their code of entity. In the poets versified in the literature of resistance, “plaque” is the martyr who come back from the battle with a piece of bone. In this situation, the “trench”, itself is also one of the main and major implements and is the place of the martyr’s eternal flying to heavens. People usually know martyrs in the frontier with their plaques, trench. Such subject is vastly interested to Hormozgani poets, and versified in two forms of blank verse and classic poetries. What is obvious is that literature of resistance commences 25 years ago by colonel Morteza Nassiri in its modern way, and now is current expansively among younger poets who haven’t even seen the war or even weren’t born in war era. The present paper, through the method of content analysis and library research tries to examine the poetry of resistance under the titles of “trench”, “boot” and “plaque” in Hormozgan’s poetry of resistance.
Machine summary:
ایــن مقالــه ، اشــعار پایــداری شــاعران اسـتان هرمـزگان را بـا درون مایـه ی «پـلاک »، «سـنگر» و «پوتیـن » کـه هـر کـدام نمـاد یـک رزمنده انـد، بررسـی می کنـد تـا روشـن شـود شـاعران هرمـزگان نیـز ماننـد رزمنـدگان آن ، از پایـداری و ادبیـات پایـداری غافـل نبوده انـد و در حـد تـوان خـود، ایـن جریـان ادبـی کشـور را پیگیــری کرده انــد.
شــاعران هرمــزگان واژه هــا، ادوات جنگــی و حماســه را در اشعارشــان بــه کار برده انــد کــه واژه هــای «جنــگ »، «پــلاک »، «ســنگر» و «پوتیــن »، بیشــترین بســامد را در بیــن واژه هــای پایــداری شـاعران هرمـزگان بـه خـود اختصـاص داده اسـت ؛ از ایـن رو، ایـن مقالـه بـا تأکیـد بـر سـه مقولـه ی اصلـی شـعر جنـگ ـ سـنگر، پـلاک و پوتیـن ـ در اسـتان هرمـزگان بـه بررسـی ایـن موضــوع می پــردازد.
از ایـن رو، «پـلاک »، «سـنگر» و «پوتیـن » کـه نشـان دهنده ی آمادگـی رزمنـدگان بـرای دفـاع از آرمان هـای خـود و پایـداری و حفـظ شـرف و نامـوس اسـت ، ذهــن بســیاری از شــاعران اســتان هرمــزگان را تحت تأثیــر خــود قــرار می دهــد و در واقــع ، اراده ی رزمنــدگان بــرای نبــرد بــا بیگانــه در ایــن ســه واژه خلاصــه می شــود تــا بــا پوتیــن ، پـلاک و سـنگر بـه دفـاع از شـرف ، عـزت و نامـوس خـود بپردازنـد.