Abstract:
گسترش روزافزون نقش علم و فناوری در توسعۀ اقتصادی ضرورت سیاستگذاری و برنامهریزی برای نظام علم و فناوری را دوچندان کرده است. در کنار رویکردهای برنامهریزی متمرکز بالا به پایین برای سیاستگذاری علم و فناوری، رویکرد آمایشی تلاش میکند با حرکت از پایین به بالا، با شناخت ظرفیتها و پتانسیلهای منطقهای، الگویی درونزا و متوازن را برای توسعۀ علم و فناوری ارائه دهد. اگرچه رویکرد آمایشی به صورت کلی بیش از چند دهه در مباحث برنامهریزی سابقه دارد، بهینه کردن این رویکرد در حکمرانی علم و فناوری نیازمند نوآوریهای روششناختی است. هدف از این پژوهش ارائۀ روششناسی آمایش علم و فناوری با بهرهگیری از نگاشت نهادی است. این نوشتار از دو برش متقاطع استفاده میکند. از یک سو نوآوری را در نظام منطقهای میبیند و از دیگر سو با نگاشت نهادی روشی را برای تحلیل و تخمین آن ارائه میدهد. در این روش، ابتدا نهادهای نظام علم و فناوریـ شامل نهاد علم، نهاد فناوری، نهاد بازارـ شناسایی میشوند و سپس با بهرهگیری از مفهوم مجاورت نهادی ظرفیت ارتباطگیری این نهادهای سهگانه و زیرمجموعههای آنها با یکدیگر ارزیابی میشوند. این کار از طریق استخراج گراف مشابهت انجام میشود. گراف مشابهت، که از کمّیسازی روابط دودویی زیرنهادهای نظام علم و فناوری به دست میآید، بیانگر تنوع و شدت ارتباطات هر نهاد با سایر نهادهاست. هر چه تنوع و شدت ارتباطات میان نهادها در مجموع بیشتر باشد بیانگر وضعیت بهینهتر نظام علم و فناوری است. در نهایت، سیاستگذار با مشاهدۀ این گراف میتواند برای هر یک از نهادها سناریوی حرکت به سمت وضع بهینه، یعنی توازن منطقهای، را طراحی کند تا در افقهای زمانی مشخص مجاورت نهادی افزایش یابد و هماهنگی و همراهی نهادها تقویت شود.
The growing role of science and technology in economic development makes the necessity of policymaking and planning for the science and technology system more important. In line with centralized, top-down planning approaches to science and technology policymaking, the spatial planning approach is a bottom-up effort to identify regional capacities and potentials in order to provide an endogenous and balanced model for the development of science and technology. Although the spatial planning approach in its general form has a multi-decade history in the planning literature, the optimization of this approach in the science and technology governance needs methodological innovations. The purpose of this study was to provide a science and technology spatial planning methodology using institutional mapping. To this end, we used two cross-sections. On the one hand, we took into account innovation within a regional system, and on the other hand, we adopted the institutional mapping to attain a method for its analysis and estimation. In this system, first the institutions of the science and technology institution including the science institution, the technology institution, and the market institution were identified, and then the interconnection capabilities of these three institutions and their subsidiaries were evaluated. This was done through the extraction of the similarity graph. The similarity graph, which was obtained through the quantification of binary relationships of the science and technology system sub-institutions, expressed the diversity and intensity of the connections of each institute with other institutes. The more diverse and intense the relationships among the institutions were in general, the more optimal the science and technology system would be. Ultimately, observing this graph, the policymaker can design a scenario for moving toward regional balance for each of these institutions so that in the predetermined chronological horizons, the institutional proximity is increased and the agreement and accord of the institutions are enhanced.
Machine summary:
regional innovation system سه نظام در قالب برش هاي منطقه اي تعريف شده اند؛ با اين تفاوت که بزرگ تـرين بـرش بـه نظـام همسايگان بين المللي، سپس ملي، و در نهايت منطقه اي تعلق دارد (٢٠٦ :٢٠١٥ .
بنابراين ، علاوه بر نهاد بـازار، دو نوع نهاد ديگر را در نظام منطقه اي نوآوري ميتوان شناسايي کرد که يکي به حوزة علم و آمـوزش عالي مربوط ميشود (نهاد علم شامل دانشگاه هـا و مؤسسـات آمـوزش عـالي) و ديگـري بـه حـوزة فناوري و دانش کاربردي مرتبط است (نهاد فناوري شامل پارکهـاي علـم و فنـاوري ، مراکـز رشـد، مراکز تحقيق و توسعه ، مراکز ارتباط با صنعت دانشگاهي، و ...
). آنچه در آمـايش علـم و فنـاوري بـا رويکرد نگاشت نهادي مد نظر است يکي ترسيم وضعيت موجود مجاورت ١ اين نهادهاي سـه گانـه و ديگري سياست گذاري اين نهادها در جهت توازن و هماهنگي ميـان ايـن سـه گـان اسـت .
اگرچه دهه هاي اخير شاهد مطالعات روزافزوني در زمينۀ سياست گذاري علـم و فنـاوري بـوده است ، در زمينۀ رويکرد آمايشي و روش آن در شناخت و تحليل نهادهاي نظام علم و فناوري فقـر مطالعاتي گسترده اي وجود دارد.
با توجه به اينکه در رويکردهاي آمايشي تأکيد بـر تـوازن منطقه اي وجود دارد، وضع بهينۀ نظام علم و فناوري رسيدن همۀ نهادها به تنوع و شدت بيشـتر در ارتباطات دروني ميان نهادهاي علم و فنـاوري در منطقـۀ مـورد بررسـي اسـت و ايـن امـر گـراف مجاورت نهادي را در افق هاي زمان بنديشده به سمت توازن بيشتر سوق ميدهد.