Abstract:
با توجه به لازم بودن عقد نکاح، فسخ آن نیاز به دلیل خاص دارد. یکی از مواردی که از اسباب فسخ نکاح شمرده شده است وجود عیب میباشد. برص یا پیسی از جمله عیوب و بیماریهای پوستی که همواره در میان انسانها وجود داشته و منجر به سفید شدن برخی اعضای بدن میشود. وجود این بیماری در زن، موجب موجب ایجاد حق فسخ نکاح برای مرد میشود. مشهور علما بر اساس روایات واصل معتقدند این بیماری از عیوب اختصاصی زن میباشد و وجود یا پدیدار شدن این بیماری در مرد موجب ایجاد حق فسخ برای زن نمیشود. اما برخی از فقهای امامیه به استناد روایات، قیاس اولویت، قاعده لاضرر و لاحرج و تنقیح مناط، معتقدند برص از عیوب مشترکه میباشد. در این مقاله با روش تحلیلی توصیفی به امکان سنجی فسخ نکاح به علت برص زوج پرداخته و به اثبات رسید باید میان ابتلای به برص پیش از عقد نکاح و پس از آن تفاوت گذاشت و در فرض نخست صحیحه حلبی و قاعده لاضرر بر حق فسخ داشتن زن دلالت دارد و در فرض دوم با توجه به روایت و اصل، زن حق فسخ ندارد.
Due to the necessity of marriage, its annulment requires a special reason. One of the reasons for canceling a marriage is a defect. Vitiligo is one of the skin defects and diseases that has always existed among humans and leads to whitening of some organs of the body. The presence of this disease in a woman gives a man the right to terminate a marriage. Most of Imami jurists believe, this disease is one of the specific defects of women and the presence or occurrence of this disease in men does not create the right of revocation for women. However, some Imami jurists, based on narrations, the priority analogy, the rule of no harm and harmless (La zarar va La Haraj) and by Tanqih e Monat (one of the methods of discovering verdict from jurisprudence books), believe that vitiligo is one of the common defects. In this article, by descriptive-analytical method, feasibility study of marriage annulment due to the husband's vitiligo is examined and it was proved that a distinction should be made between leprosy before and after marriage. In the first hypothesis, Sahah Halabi and the harmless rule imply the right of woman to terminate marriage, and in the second hypothesis, according to the narrations and the principle, the woman does not have the right to annul it.
Machine summary:
مشهور علما براساس روایات و اصل معتقدند این بیماری از عیوب اختصاصی زن میباشد و وجود یا پدیدار شدن این بیماری در مرد، موجب ایجاد حق فسخ برای زن نمیشود؛ اما برخی از فقهای امامیه به استناد روایات، قیاس اولویت، قاعدة لاضرر و لاحرج و تنقیح مناط، معتقدند برص از عیوب مشترک میباشد.
درمقابل این دیدگاه، ادعا شده است که بهوسیلة چند امر، میتوان به وثاقت وی و درنتیجه اعتبار روایت رسید: اول اینکه از آنجا که درمیان راویان این حدیث، صفوان بن یحیی و ابان بن عثمان وجود دارند و روایان پس از وی ثقه میباشند، قاعدة اصحاب اجماع (کشی، 1490 ق، ص 556؛ خویی، بیتا، ج 1، ص 58) میرساند که نیازی به بررسی روات پس از وی وجود ندارد و حکم به صحیحه بودن حدیث میشود (طباطبایی، 1418 ق، ج 11، ص 451).
شهید ثانی و عدهای دیگر معتقدند این حدیث خلاف اجماع مسلمین است؛ زیرا فسخ نکاح بهدلیل عیب مرد را بهطور کلی رد میکند؛ درحالیکه میدانیم در برخی از عیوب مرد، زن حق فسخ دارد (جبعی عاملی، 1413 ق، ج 8، ص 111؛ فیض کاشانی، بیتا، ج 2، ص 307؛ بحرانی، بیتا، ج 10، ص 175).
نقد و بررسی: اولاً، میان قدما اجماع وجود ندارد؛ زیرا از یک سو ابن جنید، ابن براج، علامه حلی در یک دیدگاه خود، برص مرد را نیز موجب حق فسخ برای زن میدانند (بحرانی، بیتا، ج 10، ص 174؛ حلی، 1413 ق، ج 7، ص 196) و از سوی دیگر، فتاوای ابن بابویه، سلار، ابن ابیعقیل عمانی، ابن حمزه و حلبی در این رابطه در دسترس نیست.