Abstract:
گفتمانها با هدف کسب قدرت در جامعه به وجود میآیند و برای مطرح شدن در جامعه نیاز به حداقلی از فضای اشتراک دارند. برای تحقق این هدف، وارد رقابت گفتمانی با غیر میشوند. هرگاه گفتمانی اقدام به تخریب و واسازی نشانههای گفتمانی رقیب کند و ساختارهای ایدئولوژیک آن را به چالش بکشد، از دایره خودی طرد و به دایره دیگری رانده میشود. در تحقیق حاضر چالشهای گفتمانی دو نیروی سیاسی مطرح در ایران، اصولگرا و اصلاح طلب در فاصله 1396-1392 به عنوان کنشگران گفتمان ساز، بررسی شد. به جهت مناسبت موضوع و نیز قابلیت فوق العاده گفتمان ارنستولاکلا و شانتال موفه در تبیین پدیدههای سیاسی-اجتماعی، این نظریه به عنوان چارچوب نظری انتخاب شده است. نتایج دادهها بیانگرآن است که گفتمان رقیب اصلاح طلبی، گفتمان اصول گرایی ست که با استفاده از استراتژی برجسته سازی و حاشیه رانی به طرح عناصری در حوزههای مختلف سیاسی پرداخته و به چالشهای گفتمانی در 1۳۹۲ الی۱۳۹۶شدت بخشیده و این رقابت با غیر را با هدف ساختارشکنی و بیقراری رقیب در آستانه انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری انجام داده است، که نهایتا با هژمونی گفتمان اصلاح طلبی- اعتدالی در 1396شکست معنایی این گفتمان توسط رقیب بینتیجه ماند.
Dialogues are created with the aim of gaining power in the community and require a minimum of shared space to arise in the community. Whenever a discourse attempts to destroy and dismantle competing discourse symbols and challenge its ideological structures, it is discarded from its own circle and driven to another. Therefore, in the present study, the discourse challenges of two political forces in Iran, principled and reformist, as activists of discourse, were investigated in the years 1396-1392. This theory has been chosen as a theoretical framework, due to the subject matter as well as the remarkable ability of Ernestolaquella and Shantal Mouffe to explain socio-political phenomena. The results indicate that competing discourse of reformism is a fundamentalist discourse that uses elements of Exclusion and Foregrounding to design elements in different political domains and intensifies discourse challenges over time and competitively with others. It has done so with the aim of dismantling the rival on the eve of the twelfth presidential election, which ultimately ended with the hegemony of the Reformist-Moderation discourse in 1396 as the rival's semantic defeat.
Machine summary:
مقاله : پژوهشي چالش هاي گفتماني اصلاح طلبان با غير در جمهوري اسلامي ايران ٩٦-١٣٩٢ اکرم باي */ بابک نادرپور** 2 1 چکيده گفتمان ها با هدف کسب قدرت در جامعه به وجود مي آيند و براي مطرح شدن در جامعه نياز به حداقلي از فضاي اشتراک دارند.
نتايج داده ها بيانگرآن است که گفتمان غير اصلاح طلبي، گفتمان اصولگرا ست که با استفاده از استراتژي برجسته سازي و حاشيه راني به طرح عناصري در حوزه هاي مختلف سياسي پرداخته و به چالش هاي گفتماني را شدت بخشيده و اين را با هدف ساختارشکني و بي قراري رقيب در آستانه انتخابات دوازدهم رياست جمهوري انجام داده است ، که نهايتاً با هژموني گفتمان اصلاح طلبي- اعتدالي در ١٣٩٦ شکست معنايي اين گفتمان توسط رقيب بي نتيجه ماند.
لذا در پژوهش حاضر سعي دارد به اين سوال پاسخ دهد که طرح چه عناصري از سوي گفتمان اصولگرا در ٩٦-١٣٩٢ در آستانه انتخابات دوازدهم رياست جمهوري موجب شدت در چالش هاي گفتماني با گفتمان رقيب (اصلاح طلبي) شده است ؟ و با مفروض ؛ طرح عناصري از حوزه هاي مختلف سياسي از سوي گفتمان اصولگرايي در رقابت با گفتمان اصلاح طلبي (گفتمان هژمون )، چالش هاي دو گفتمان را شدت بخشيد.
اين گفتمان بعد از مشارکت گسترده مردم و انتخاب سيد محمد خاتمي به عنوان رئيس جمهور ايجاد شد و در باب مفاهيمي چون جامعه مدني، دموکراسي ديني، آزادي بيان ، حقوق بشر، عدالت اجتماعي و تثبيت قانون اساسي سياست هاي جديدي مد نظر قرار داد و براساس ادعاي اصلاح طلبان اين مفاهيم در طول سال هاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي در حاشيه قرار گرفته بودند و احتياج به بازانديشي داشتند(حاضري و ديگران ،١٣٩٠: ١٢٣).