Abstract:
یکی از سنتهای تدفینی در آئین زردشتی دفن مردگان در برجهای خاموشی است. نمونة عینی این شیوة تدفین از دورة ساسانی تا سدههای متأخر اسلامی گزارش شده است. با اینکه این نمونهها در ذیل عنوان واحد برجهای خاموشی دسته بندی میشوند از منظر ویژگیهای معماری تفاوتهایی بنیادین با یکدیگر دارند. در تحقیق حاضر تلاش میشود با استناد به متون نوشتاری و دادههای باستان شناسی، ضمن تاریخگذاری برجهای خاموشی، تحولات شکلی این ساختارهای تدفینی از دورة ساسانی تا سدههای متأخر اسلامی ارزیابی گردد. با این نگاه سه پرسش قابل طرح است: ۱) ساختار معماری برجهای خاموشی از آغاز تا سدههای متأخر اسلامی تا چه اندازه ادامه داشته و تا چه میزان تحول یافته است؟ ۲) چه عواملی در تحولات ایجاد شده در ساختار معماری برجهای خاموشی موثر بوده است؟ ۳) آیا میتوان با استناد به این تحولات، راجع به تاریخ ساخت این فضاهای تدفینی گمانههایی نسبی ارائه نمود؟ به منظور پاسخ به پرسشهای فوق از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است. مطالعات میدانی و کتابخانهای به همراه بررسی مقایسهای مهمترین روشهای گردآوری اطلاعات در تحقیق حاضر است. تحقیق حاضر نشان میدهد به رغم برخی وجوه اشتراک، برجهای خاموشی از پنج الگوی متفاوت معماری تبعیت میکنند. تفاوتهایی که ریشة برخی از آنها را میتوان به ۱) مهاجرت و تجمع زردشتیان در یزد و کرمان، ۲) مراودات زردشتیان ایران و هندوستان و ۳) اقدامات مانکجی در ایران نسبت داد. با بررسی متون تاریخی و ارزیابی تحولات شکلی برجهای خاموشی، نمونههای عینی این سنتهای تدفینی از دورة ساسانی تا سدههای متأخر اسلامی قابل تاریخگذاری است.
One of Zoroastrian burial customs in Iran is burying the body into the towers of silence. Although all of these burial structures mentioned as the towers of silence (Dakhma), there are plenty of architectural structures, from the beginning to the Late Islamic period. This paper has tried to recommend some relative dating on towers of silence. Besides, the formal evolution of these burial structures has investigated from Sasanid to the Late Islamic period. Hence, there are some questions to answer. 1) How are the continuation and evolution of the architectural structure of towers of silence from the Sasanid to the Late Islamic period? 2) Which elements caused the evolution of the architectural structure of towers of silence? 3) Is it possible to find a relative dating about the date of construction of these burial structures based on the evolution of the architecture of towers of silence? For the answer to these questions, a descriptive-analytical method has used. This study will show towers of silence follow five different architecture methods. The quality of roof covering, the way of exposure, the divide of burial spaces, location of central well (sarada), how to enter to xwarsed nigerisn places, details of architectural structure and creation of some buildings related to burial are the most important towers of silence diversities factors. There is some reason for these diversities: 1) emigration of Zoroastrian communities to Yazd and Kerman, 2) cultural relation between Iran and India Zoroastrian communities, 3) Maneckji Limji Hataria activities in Iran.
Machine summary:
در تحقيق حاضر تلاش مي شود به ارزيابي ارتباط سنت خورشيد نگرشني با برج هاي خاموشي و کيفيت تحول ساختار معماري اين سنت تدفيني از دورة ساساني تا سده هاي متأخر اسلامي پرداخته شود.
احتمالا نمونۀ اشاره شده در تواريخ هرودوت ( ;١٤٠ :Herodotus, Histories: I ١٧٩ :١٩٢٠ ,Godley) و جغرافياي استرابو (جغرافياي استرابو، ٢١-٣-١٥، صنعتي زاده ، ١٣٨٢: ٣٢٧) نيز نمايندة اين نسل از برج هاي خاموشي در ايران است .
اين نسل از برج هاي خاموشي از دورة ساساني گزارش شده و تا دورة اسلامي نيز ادامه داشته است .
کشف شواهدي از برش استخوان در تپه قلعه خلچان تلويحا نشان مي دهد در بدنۀ مسقف برج خاموشي ، روزنه هايي براي خورشيد نگرشني ايجاد شده است (٥٤-٤٦ :٢٠١٨ ,Sołtysiak and Mousavinia).
آن گونه که کاوشگر اشاره مي کند کشف خشت هاي اريب و عمودي با اثر انگشت در فضاي درون اين ساختار تدفيني نشان مي دهد برج خاموشي بنديان مسقف بوده است (٤٦٠ :٢٠٠٧ ,Rahbar).
نسل اول برج هاي خاموشي که تا دورة اسلامي ادامه مي يابند، همان خورشيد نگرشني در بلنداي کوه ها بدون وجود ساخت وسازهاي گستردة معماري است .
ايجاد سکوهاي سنگي براي عرضه داشت جسد در فضاي باز و ساخت حصار در پيرامون نمونه هاي اسلامي ، مشخصۀ معماري اين نسل از برج هاي خاموشي است .
نمونۀ تپه قلعه خلچان از يک طرف نشان مي دهد سنت برج خاموشي مسقف بنديان تا سده هاي ميانۀ اسلامي ادامه داشته است و از طرف ديگر تحول ساختار معماري نمونۀ ساساني در نمونۀ اسلامي اين نسل را نشان مي دهد.