Abstract:
محمدرضا قمشه ای متخلص به صهبا، از حکمای وابسته به حوزة تهران است. او و اقرانش، در عصر قاجار به شعر و ادبیات عرفانی توجه داشته اند. در شعر قمشهای مانند اشعار دیگر بزرگان مکتب تهران، نمونههای قوی و ضعیف فراوانی است و مجموع اشعارش از نظر قوت تصویری و عاطفی یکدست نیست. در بررسی مضامین شعری او سه دسته مضمون مشاهده میشود: بیشترین ابیات قمشهای مضمونی عاشقانه دارد؛ در مضامین عاشقانة او به حسن و زیبایی معشوق، دگرسان بودن تجربة عشق و راه نداشتن همه کس بدان و ازلی بودن قسمت عشق، مستی عاشقانه، گسستن از غیر و پیوستن به معشوق و از دست دادن همة سرمایه در مصاف با عشق او توجه شدهاست که در موارد اخیر او بیانی قلندرانه از مضامین را برگزیده است. پس از مضامین عاشقانه، مضامین قلندارنه در اشعار او مکرر است؛ تحقیر زاهد و شیخ و فقیه و حکیم سخن از کنار نهادن تسبیح و توبه شکستن به دست ساقیعذار و یافتن رمز سعادت از پیر میکده و روی آوردن به شراب و بستن زنار و طلب طرب رقص خداکرم و عشق بدو، بهره برداری از مسئلة تقدیر و اشاره به قسمت ازلی در خوبی و زشتی، و نکوهش عقل از مهمترین مضامین قلندرانة اوست. پس از آن ابیات مشعر به مفاهیم فلسفی و عرفانی قرار دارد که توجه به تجلی الهی در کائنات و رحمت او و وحدت و کثرت، کانونی است
Machine summary:
در صورت اخير شعر جنبۀ قلندرانه مي يابد و مرحوم قمشه اي به اين نوع بيشتر توجه دارد، مانند: غلام تاک شدم در هواي باده و غافل که خواجه دختر خود را نمي دهد به غلامي حلال نيست جدا از تو ميگساري و مستي به خاک ريزمت اي مي که بي حريف حرامي حرام نيست مي از پختگان عشق و ليکن بسوختم من و صهبا هنوز گفت که خامي (همان : ٢٦٧) يا آنکه : به کف گرفت چو ساغر، نگار باده فروشم نداده باده به دستم ، نه عقل ماند هوشم قيامت است مي ارغوان ز پنجۀ ساقي اجازه گر دهي اي شيخ يک پياله بنوشم مرا رفيق موافق مخوان و يار مناسب به حلقه حلقۀ زلفت ، غلام حلقه به گوشم فقيه شهر، حقيرم شمرد و باده گساران دهند دست به دستم ، برند دوش به دوشم (همان : ٢٦٤) يا آنکه : اساس عالم هستي ، بساط باده پرستي اگر نداشت ندانم چه داشت عالم هستي زمين ميکده را برتر از سپهر شمارم چه حکمت است ندانم دراين بلندي وپستي حرام نيست مي ازپختگان عشق وليکن بسوختم من و صهبا هنوز گفت که خامي (همان : ٢٦٦) )٤( پاکبازي عاشق گسستن از غير و پيوستن به معشوق و از دست دادن همۀ سرمايه در مصاف با عشق او در زمرة مضامين عاشقانۀ قمشه اي است .