Abstract:
در سنت اسلامی «کشف و شهود» مهمترین راه برای شناخت و دریافت حقایق هستی شمرده شده است، معرفتی که شهودی ـ حضوری است و نتایجی غیرقابلتردید دارد. دینپژوهان غربی همچون شلایرماخر از آن به «تجربه عرفانی» تعبیر کردهاند. در آثار مرتبط با سیر و سلوک راههایی همچون عشق و معرفت برای حصول شهود مطرح شده است. در مشرب عرفانی امام خمینی Q «مشاهده حضوریه و مکاشفه معنویّه» باارزشترین و معتبرترین معرفتهاست و دارای مراتب متعدد است. ایشان در بحث از ضرورت اصلاح نفس، ضمن تأکید بر دلایل برهانیّه و سلوک عقلی در قدمهای اول سلوک، معتقدند علم باید به عمل الهی منتهی شود و سالک نمیتواند با قواعد کلى از قبیل دور و تسلسل و مقدمات برهان، حقایق الهی را مشاهده کند؛ بلکه معرفت حقایق نورانی فقط با ارتیاضات قلبیه به دست میآید. ایشان با تقسیم سلوک به دو قسم: «سلوک علمی و روش برهانی»، و «سلوک عرفانی ـ معنوی و وجدانی ـ عیانی»، و «اصحاب السلوک العلمی» خواندن سالکان طریق اوّل، نقش اصلی در رسیدن سالک به «معرفت عرفانی» را به سلوک عملی، تعمّل و تذکّر، تصفیه و تطهیر قلب، با پیروی از انسانهای کامل سپرده اند.
Machine summary:
همچنين در هيچ اثري به طور خاص به جايگاه اعمال سلوکي در کسب معارف حقيقي از ديدگاه عرفاني امام خميني پرداخته نشده است ، درحالي که اين مسأله از رکني ترين مسائل سلوک الي الله بوده و از مهم ترين مقدمات طريق کشف و شهود، ضرورت توجه سالک به سلوک عملي حتي در مقام فنا است .
بعد از طي مراحلي نيز، مشاهدة جمع صورت گرفته و عارف به فناي کامل و شهود ذات نائل مي شود (امام خميني ، ١٣٨٢: ٤٦٩)؛ لذا امام ضمن اينکه شيطان و مظاهر آن را مانع و خار طريق سالک الي الله دانسته (امام خميني ، ١٣٧٨: ٢٣١)؛ معتقد است اگر سالک از قذارات شيطاني ب ه پاک شود، حسب تناسب و به اندازه تطهير باطن و ظاهر، انوار الهيه در مرآت سالک ، جلوه گر خواهد شد و اين جلوه گري در اول امر، به صورت انوار مشوب با ظلمات ، بلکه ظلمت غالب است - خلطوا عملا صالحا و آخر سيئا» و هر چه سلوک قوت پيدا کند، به همان ميزان نيز نور به ظلمت غلبه خواهد کرد و سمات ربوبيت در سالک پيدا خواهد شد (امام خميني ، ١٣٧٨: ٢٣٥).
اقسام تجليات مقام مشاهده الف ) تجلي افعالي : سالک در اين مقام با کنارگذاشتن ماسوي الله و با دريافت سر حقيقي عبادت ، ابواب عبادت روح و قلب را به روي خود باز مي کند و آن وقت است که باذن الله تعالي نمونه اي از سبحات جمال و جلال بر قلب او کشف مي شود و به اول جلوة توحيد افعالي نايل مي گردد (امام خميني ، الف ١٣٧٨: ٦٤).