Abstract:
با ملاحظه آیات قرآن، روایات و سیره اهل بیت (ع) در حوزه خانواده، اهمیت و جایگاه خانواده در شرع مقدس اسلام، بهخوبی نمایان میگردد. قوانین ایران نیز که برگرفته از شرع اسلام است، خانواده را بهعنوان واحد بنیادین جامعه اسلامی مورد توجه قرار داده و قانونگذار در راستای حفظ قداست و استواری آن به تصویب قوانین پرداخته است. باوجوداین مسئله طلاق ـ که در عرف و شرع اسلام بهعنوان امری منفور مطرح است ـ در جامعه وجود داشته و با قبحزدایی آن، افزایش آن بهوضوح مشاهده میگردد؛ بهگونهای که نگرانی بزرگی را برای جامعه ایجاد نموده است. پژوهش حاضر با هدف تلاش در جهت کاهش طلاق، به روش توصیفی ـ تحلیلی با مبنا قرار دادن نگرش خانوادهمحوری (بهعنوان نگرشی راهگشا در بهبود عملکرد قوانین و موثر در کاهش طلاق)، مواد 1129 و 1130 قانون مدنی را مورد نقد و بررسی قرار داده و به این نتیجه رسیده که این دو ماده از قانون مدنی با مبنای خانوادهمحوری که حقوق اسلام و روح قانون مدنی در بخش خانواده بهدنبال آن است منافات دارد و نیاز است در راستای کاهش طلاق، مواد مذکور اصلاح گردند.
Considering some verses of the Qur'an, the narrations and the sirah[1] of the Ahl al-Bayt (AS) in the field of family, the importance and position of the family in the holy sharia[2] becomes fully clear. Iranian law derived from sharia considers the family as a fundamental unit of Islamic society, and the legislature has passed laws in order to preserve its sanctity and stability. However, the issue of divorce that is considered as a hated thing in the common law and sharia has continued to exist in the society and unluckily with its normalization in the society, its increase is obviously seen, in a way that it creates a great concern for the society. With the aim of decreasing the divorce rate, and in a descriptive-analytical method based on family-centered attitude (as a path-breaking approach in improving the performance of the effective laws in reducing divorce rate), the present study reviewed articles 1129 and 1130 of the Civil Code of Iran critically and concluded that the two articles are in conflict with the principle of family-centeredness pursued by the Islamic law and the Civil Code in the family sector, and thus they need to be amended in order to reduce the divorce rate.
Machine summary:
پژوهش حاضر با هدف تلاش در جهت کاهش طـلاق ، بـه روش توصـيفي ـ تحليلي با مبنا قرار دادن نگرش خانواده محوري (به عنوان نگرشي راهگشـا در بهبـود عملکرد قوانين و مؤثر در کاهش طلاق )، مواد ١١٢٩ و ١١٣٠ قـانون مـدني را مـورد نقد و بررسي قرار داده و به اين نتيجه رسيده که اين دو ماده از قانون مدني با مبنـاي خانواده محوري که حقوق اسلام و روح قانون مـدني در بخـش خـانواده بـه دنبال آن است منافات دارد و نياز است در راستاي کاهش طلاق ، مواد مذکور اصلاح گردند.
دليل اين امر را ميتوان اين گونه تبيين نمود که با محور قـرار دادن افراد، به صرف عدم تحقق برخي حقوق اعضاي خانواده ، اين حق بـراي آنهـا بـه وجود ميآيد که خانواده را به سمت انحلال سوق دهند؛ درحاليکه فروپاشي خـانواده ، ميتواند تبعات فراواني براي اعضاي خانواده ـ حتي براي شخصي کـه حـق او ضـايع گرديده است ـ داشته باشد.
به عنوان مثال گفته شده است : «اگر مردي عاجز از پرداختن نفقه همسـر خـود باشـد، براي زن حق طلاق نيست و بايد صبر کند تا خداوند گشايشي دهد؛ ولي اگر مرد بـا وجود تمکن از پرداخت نفقه خودداري ميکند، زن ميتوانـد بـا مراجعـه بـه حـاکم درخواست طلاق دهد و حاکم زوج را الزام به پرداخت نفقه ميکند يا الزام به طلاق » (ابن ادريس ، ١٤١٠ق : ج ٢، ص ٥٩٢).