Abstract:
تبلیغ بینالمللی دین اسلام از رسالتهای دانشمندان دین است؛ اما این عرصه در مواجهه با پرسشهایی بنیادین از این قرار است که آیا تبلیغ بیناتمدنی و میانفرهنگی دین اسلام ممکن است؟ آیا فرهنگ مدرن برای سیطره تبلیغاتی خود توجیه منطقی دارد؟ چه ظرفیتهایی در جهان اسلام برای تبلیغ بیناتمدنی وجود دارد؟ فلسفه اسلامی گنجینه ارزشمندی است که از اندیشمندان بزرگ جهان اسلام به یادگار مانده است، این گنجینه دارای ظرفیتهای زیادی است که میتواند به معانی میانفرهنگی دست یافته و مبلغان دین اسلام با تکیه بر معارف فلسفه اسلامی، امکان تبلیغ بیناتمدنی را مییابند. این تحقیق ادعای فوق را اثبات میکند و نشان میدهد که فرهنگ مدرن توجیه منطقی جهانی بودن را دارا نیست. سپس اصل اجتماع نقیضین، اصل واقعیت و اثبات وجود خدا را بهعنوان پایههای تبلیغ بیناتمدنی معرفی مینماید. روش اثبات این ادعا روششناسی بنیادین است.
The international propaganda of Islam is one of the missions of religious scholars. But this is a fundamental question. Is it possible to propagate the Islamic religion of Islam? Is modern culture legitimized for its propaganda domination? What capacities in the Muslim world are there to propagate civilization? The Islamic philosophy is a valuable treasure trove of the great scholars of the Islamic world. This treasure has many capacities that can achieve transnational meanings, and the propagandists of Islam, relying on the teachings of Islamic philosophy, can be found to propagate civilization. This study proves the above claim and shows that modern culture does not have the legitimacy of globalization. Then the principle of the contradictory community introduces the principle of reality and the proof of the existence of God as the foundations of integrated propaganda. The method of proving this claim is fundamental methodology.
Machine summary:
کتاب مفاهيم و نظريه هاي فرهنگي نوشته سيد رضا صالحي اميري ، کتاب درآمدي بر نظريه فرهنگي نوشته فليپ دانيل اسميت ، نظريه فرهنگـي شـهيد مطهـري نوشته مهدي جمشيدي ، مقاله «مسئله شناسي ارتباطات ميان فرهنگي » نوشته حسن يوسف زاده اربط ، «حکمت » به مثابه هوش فرهنگي در ارتباطات ميان فرهنگي » نوشته حسـين يوسـف زاده ، «ارتباطـات برهاني بنيان فرهنگ و جامعه فاضله در علم مدني فارابي » نوشته اصغر اسـلامي تنهـا و درس گفتـار نسبت فلسفه با کلام و ملت از استاد پارسانيا از جمله اين آثار هستند.
مراد از بيناتمدني بودن در اين مقاله ، معنايي است کـه در ذات خود محدود به تمدن خاصي نيست و گرچه از نظر زماني و مکاني در يک تمدن و فرهنگ خاص پيدا شده و رشد يافته اما قابليت ظهور و بروز يافتن در افق معرفتي و فرهنگي تمام انسان ها را دارد.
دستاوردهاي تحقيق پرسش اين تحقيق عبارت است از اينکه آيا فرهنگ مدرن قابليت جهاني شدن را دارد؟ در غير اين صورت آيا فرهنگ اسلامي از چنين قابليتي برخوردار است ؟ نشريات علمي دانشگاه جامع امام حسين (عليه السلام ) ١٩ طبق نظريه فرهنگي فارابي ، پاسـخ ايـن پرسـش در پشـتوانه فلسـفي فرهنـگ مـدرن و فرهنـگ اسلامي است ؛ بنابراين بايد اين پرسش هـا را مطـرح کـرد کـه آيـا جهـاني شـدن فرهنـگ مـدرن و پست مدرن بر اساس مباني فلسفي خود، به طور منطقي موجه است ؟ و آيا فرهنگ اسلامي بر اسـاس مباني خود از توجيه منطقي براي گفتگو با فرهنگ هاي ديگر برخوردار است ؟ از سوي ديگر کانون مرکزي فرهنگ از منظر فـارابي ، «معنـا» اسـت .