Abstract:
مسئله شر از پرسشهای دیرینۀ بشر است. چرا خداوند، یا وجودی که خالق گیتی است، برای زدودن رنجهای بشر کاری انجام نمیدهد؟ در ادیان غیر توحیدی مسئله شر به دلیل ماهیت ویژه و غالباً شرورانه ایزدان چندان مطرح نمیشود. اما با رشد اندیشۀ بشری این موضوع به صورت ملموستری برای انسان مطرح شد. یکی از جالبترین پاسخها در این باره در دین زردشتی دیده میشود. به روایت شِکَند گُمانیگ وِزار، همۀ رنجهای آدمی از جانب اهریمن است و اورمزد فقط آفرینندۀ نیکیهاست و انسان را آفریده تا در نبردی مشترک با اهریمن، او را نابود و جهان را دگر بار پاک سازند و به رنجهای بشر پایان دهند. در این دین اهریمن خاستگاه مستقلی دارد و هیچ یک از آلام انسان را نمیتوان به اورمزد نسبت داد، که البته او نیز به سبب نیاز به آفریدههایش و برخی ویژگیهای دیگر قادر مطلق به شمار نمیرود.
The problem of evil is one of the ancient questions of mankind. Why does God, or the being who is the creator of the world, not do anything to remove human suffering? In non-monotheistic religions, the problem of evil is not raised much because of the special and often evil nature of gods. But with the growth of human thought, this issue was raised in a more tangible way for humans. One of the most interesting solutions in this regard can be seen in Zoroastrianism. According to Shikand Gumanik Vijar's account, all human sufferings are from the Ahriman, and Ormazd is only the creator of good deeds, and he created man to destroy him in a joint battle with the Ahriman, and purify the world once again, and end the sufferings of human beings. In Zoroastrianism, Ahriman has an independent origin and is the principle of all evil, none of which can be attributed to Ormazd, who, due to need to his creatures and some other features, is not an almighty creator.
Machine summary:
اين دو مينو چنان از نظر سرشت خود با يک ديگر تفـاوت دارنـد کـه اهـريمن حتـي از وجود اورمزد نيز بيخبر است ، و در قلمرو تاريک خود در ناآگاهي ژرفي به سر ميبرد و بـه سبب پس دانشي تنها زماني از آفرينش اورمزدي آگاه ميشود که به مرز روشنان ميآيد: اهريمن به سبب پس دانشي ، از هسـتي اورمـزد آگـاه نبـود؛ سـپس از آن ژرف پايـه برخاست ، به ديدار مرز روشنان آمد.
تفـاوت ديگـر و مهـم اهـريمن زردشـتي و شـيطان در اديـان ابراهيمي در قدرت آفرينندگي است : شيطان تنها قادر به وسوسـه کـردن انسـان اسـت و مطابق قرآن خود نيز در روز رستاخيز بـدين امـر معتـرف مـي شـود (ابـراهيم : ٢٢)، امـا اهريمن در دين زرتشتي، مطابق روايت بندهش ، قدرتي بـس بيشـتر دارد، بـي واسـطه و وحشيانه بر آفرينش اورمزد ميتازد، و چون توان و پاکي آن را ميبيند، در مقابل تبـاهي ميآفريند، و سپاهي از موجودات درنده و زيانکار را گرد خود فراز مـي آورد.
ولي چرا قدرت و ماهيـت اهـريمن در ايـن ديـن اين گونه تصورپذير و مستقل توصيف ميشود؟ يکي از بهترين آثاري کـه در آن بـه تفصـيل در اين مورد سخن رفته شِکَندُ گمانيگ وِزار است ؛ متني پهلوي که بعـدها آن را بـا الفبـاي اوستايي بازنويسي ميکنند، و امروزه تنها همين مـتن بازنويسـي شـده در دسـترس اسـت .