Abstract:
شكواييه گونه اي از ادبيات غنايي است كه در آن شاعر مي كوشـد تـا عامـل رنج وآزردگي خاطر خود را براي مخاطب روشن كند. به طـور كلـي شـكواييه را براساس موضوع مي توان به پنج دستۀ شخصی، فلسفی، اجتماعی، عرفانی و سیاسی تقـسيم كـرد. حافظ از جمله شاعران برجستۀ زبان فارسی است که در اشعار خود به انواع شکواییه پرداخته است. در پژوهش حاضر که به روش تحلیل محتوایی انجام گرفته است، به شکواییه و تبیین مبانی فکری آن درنظام اندیشه شعری حافظ پرداخته ایم. براساس نتایج بدست آمده از پژوهش و با توجه به اینکه اشعار هر شاعر نماد درونیات آن شاعرمی باشد، بدیهی است آن چه حافظ را به گله و شکایت و انتقاد واداشته در حقیقت واکنش به رفتارهای متظاهرانه دین فروشان ریاکار،واعظان ،حاکمان جبار و اوضاع سیاسی و اجتماعی نابسامان آن دوران و علاوه بر این ها جبر گرایی است که ریشه در نگاه فلسفی و چند و چون هستی و روزگار دارد و در واقع همین نگاه فلسفی است که اساس اندیشه کلامی حافظ را تشکیل داده است.
Machine summary:
بي هـيچ ترديـدي مـي توان گفت که نظام انديشه و جهان شناسي حافظ بر روي دغدغه بنيادين او بنا شده است ،و چنانچه مرگ در جهان شناسي انسان وجود نمي داشت ،و يا حتي اندازه عمر انسـان انـدکي بيش از دوره طبيعي و معمولي آن مي بود ، آنگاه انديشه حافظ و شعر او نيز ماهيت ديگري پيدا مي کرد ؛ در هر صورت انديشيدن به مرگ و پايان تلـخ زنـدگي ، بـه قـدري حـافظ را مشـغول خود کرده است که بي هيچ گماني مي توان گفـت مهمتـرين عنصـر انديشـه و سـنگ پايـه هستي شناسي او را پديد آورده و آنگـاه همـه راهبردهـا و رهنمودهـا و رفتـار روزانـه او در زندگي بر روي اين شالوده اساسي انديشـه هـاي او قـرار گرفتـه اسـت .
حـافظ در آسـتانه مـرگ آرزوي ديدار يار دارد ولي مرگ و اجل اين آرزو را به فنا مي دهد و فرصت وصـال را از او دريـغ مي کند: روز مـــرگم نفســـي وعـــده ديـــدار بـــده وانگهــم تــا بــه لحــد فــارغ و آزاد ببــر (ديوان حافظ :ص ٢٥٠) روز مـــرگم نفســـي مهلـــت ديـــدار بـــده تا چو حافظ ز سـر جـان و جهـان برخيـزم (همان :ص ٣٣٦) دلم اميد فراوان به وصـل روي تـو داشـت ولـي اجـل بـه ره عمـر رهـزن امـل اسـت (همان :ص ٤٥) ٣- شکواييه هاي اجتماعي شکوايه اجتماعي آن دسته از سـروده هـاي شـاعران اسـت کـه از نـابرابري اجتمـاعي، مردم و زمانه خود، فساد در طبقات مختلف جامعه شکايت مي کند.