Abstract:
طبق روایات اسلامی، تشکیل حکومت مهدوی در زمانی اتفاق میافتد که بینظمی فراگیری جهان را دربرگرفته، و ظهور حضرت مهدی.، مقابله با این بینظمی است. مسئله این پژوهش اثبات یا رد مسئله مهدوی و نیز سنجش میزان صحت روایات نیست، بلکه در پی یافتن نظم تمدنی آرمانی از دیدگاه مسلمانان در تمدن مهدوی است. ازاینرو، پژوهش حاضر در پی ارزیابی ابعاد نظم تمدنی دوران ظهور در روایات اسلامی است. برای این منظور، با روش پدیدارشناسی و با استفاده از واژگانی که مفهوم نظم را انتقال میدهند، نظم اخلاقی و نظم قانونی در تمدن مهدوی بررسی میشود.یافتههای تحقیق روشن میسازد در ابتدای حکومت مهدوی، اجبار قانونی و پس از درونی شدن احکام و اخلاق اسلامی، اجبار وجدان جمعی نظامبخش تمدن مهدوی در دوران ظهور خواهد بود.
According to Islamic narrations, the formation of Mahdavi government occurs when disorder dominates the world and the reappearance of Imam Mahdi is fighting against this disorder. The issue of the present research is not proving or rejecting the issue of Mahdaviyyat or evaluating the truth of narrations, rather it seeks to find an ideal civilizational order from the viewpoint of Muslims in Mahdavi civilization. Therefore, the present research seeks to evaluate the dimensions of civilizational order of the time of reappearance in Islamic narrations. To do so, using phenomenological method and words which convey the concept of order, the ethical and legal order in Mahdavi civilization is investigated.The findings indicate that at the beginning of Mahdavi government, there will be legal obligation and after the internalization of Islamic rules and ethics, collective consciousness obligation will organize the Mahdavi civilization at the time of reappearance.
Machine summary:
فـارغ از تأييد يا رد نظريات درباره نظم قانوني و نظم اخلاقي در نگاه کارکردگرايانـه جامعـه شناسـي، اين پژوهش موارد يادشده را به عنوان مفروض خود در عوامل به وجودآورندٔە نظـم در تمـدن قرار داده است تا ازاين جهت روشمندي بيشتري در فهم بهتـر روايـات اسـلامي بـه نظـم در دوران ظهور داشته باشد.
درباره تمدن مهدوي نيز بايد گفت اگرچه اين تمدن هنـوز عينيـت نيافته ، اين پژوهش خارج از پرداختن به واقعيت يا عدم واقعيت آن باتوجـه بـه تصـويري کـه منابع از دوران ظهور ارائه ميدهند و توسعه شهرنشيني مبتني بر حکومت بيان ميدارنـد، آن را نماد تمدن مهدوي در انديشه مسلمانان قرار داده است .
«جايگاه عدالت و پيشرفت در مدينه فاضله حضرت مهـدي »، از جهتـي کـه بـه يکي از متغيرهاي اين پژوهش (عدالت ) و يکي از نتايج نظم تمدني (پيشـرفت ) پرداختـه و مستند به منابع دسته اول بوده و تحليل هاي خوبي ارائه داده ، اثري قابل توجه در اين موضوع است ؛ اما اين گونه به نظر ميرسد که مؤلف بيشتر جنبه اخلاقي را در اجراي عدالت و تحقق پيشرفت در جامعه مهدوي مد نظر قرار داده است .
بـدين ترتيـب در نگـاهي کلي به اين دو مسـئله ، سـطح کـلان تمـدن بـراي پيشـرفت خـود و ادامـه حيـات ، نيـاز بـه سازکارهاي تعريف شده اي در لايحه هاي گوناگون خود دارد که ميزان درخورتـوجهي از ايـن نظم را قوانين و اخلاق حاکم بر جامعه تأمين ميکنند.