Abstract:
هدف پژوهش حاضر بررسی زمینههای سیاسی و اجتماعی شکلگیری «حکومت دینی» در اندیشه سیاسی امام خمینی است. در این راستا، کتابهای کشف اسرار (1320) و ولایت فقیه (1340) امام خمینی، با روش تاریخی- تحلیلی، مورد بررسی قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان میدهد که در هر دو اثر مورد بررسی، مشروعیت حکومت دینی بر پایه ولایت فقیه شکل گرفته است؛ با این تفاوت که امام خمینی در کتاب کشف اسرار، با تکیه بر اصل ضرورت تداوم ولایت سیاسی پیامبر(ص)، هویت حکومت دینی را از طریق مجلس مؤسسان پیگیری میکند، اما در کتاب ولایت فقیه، براساس نظریه تفکیک قوای سهگانه و عبور از مشروطهگرایی، به تببین اصل ولایت فقیه و تشکیل حکومت دینی بر مبنای رهبری فقیه عادل جامعالشرایط میپردازد. به مفهومی دیگر منظومه سیاسی امام خمینی در طول دو دهه از مسیر «مشروطهگرایانه» به رویکرد «انقلابی» تغییر مسیر میدهد.
The purpose of the present study is to review political and social backgrounds behind the formation of "religious state" in the political philosophy of Imam Khomeini. In this regard, the books of Kashf al-Asrar (1941) and Wilayt-e Faqih (1961) written by Imam Khomeini were studied using a historic-analytic method. The results show that in both books under study, the legitimacy of the religious state has been formed based on Wilayat-e Faqh. Imam Khomeini in Kashf al-Asrar, relying on the principle of necessity of continuation of the political guardianship of the Prophet (PBUH), follows the identity of religious state through the parliament of founders, whereas in Wilayt-e Faqih, he explains the principle of Wilayat-e Faqih and formation of religious state based on leadership of a just and jurist who meets all the expectations. In other words, the political philosophy of Imam Khomeini has changed during two decades from a "constitutional" path to a "revolutionary" approach.
Machine summary:
یافتههای تحقیق نشان میدهد که در هر دو اثر مورد بررسی، مشروعیت حکومت دینی بر پایه ولایت فقیه شکل گرفته است؛ با این تفاوت که امام خمینی در کتاب کشف اسرار، با تکیه بر اصل ضرورت تداوم ولایت سیاسی پیامبر(ص)، هویت حکومت دینی را از طریق مجلس مؤسسان پیگیری میکند، اما در کتاب ولایت فقیه، براساس نظریه تفکیک قوای سهگانه و عبور از مشروطهگرایی، به تببین اصل ولایت فقیه و تشکیل حکومت دینی بر مبنای رهبری فقیه عادل جامعالشرایط میپردازد.
هدف پژوهش حاضر بررسی مفهوم «حکومت دینی» و زمینههای تکوین آن در آراء سیاسی امام خمینی است که در دو کتاب مهم ایشان کشف الاسرار (1320) و ولایت فقیه (1340) تبیین شده است.
اکنون این پرسش مطرح است که اندیشه «حکومت دینی» در کتاب کشف اسرار و پس از 25 سال در کتاب ولایت فقیه در چه شرایط تاریخی و سیاسیای شکل گرفت و مسیر ارائه آن چه تفاوت و شباهتهایی داشته است؟ بی گمان، وقایع و بحرانهای زندگی امام خمینی از دوره کودکی با مبارزه پدرشان در مقابل نظام ظالمانه ارباب- رعیتی شروع گردید.
امام خمینی برای برونرفت از این بحران، با تکیه بر دلایل نقلی و عقلی و اشراف بر شرایط اجتماعی و سیاسی، ابتدا اصل ضرورت تداوم ولایت سیاسی پیامبر(ص) را مطرح کرد و سپس با ارائه نظریه ولایت فقیه، مشکل رهبری جامعه اسلامی را در دوره غیبت کبری حل نمود.
نظریه ولایت فقیه و ثبات آن در اندیشه سیاسی امام خمینی، مطالعه موردی کتابهای حکومت اسلامی و کشف الاسرار.