Abstract:
«قید حالت» یا «حال» در زبان عربی میتواند به اشکال مختلفی بیان شود. در این میان، برخی ساختارهای جدید و معاصر نیز برای بیان مفهوم قید حالت بهکار رفتهاند و فراگیران زبان عربی در قالب آموزشی دانشگاه به چرایی تفاوت این ساختارها پی نمیبرند و گاهی در جایگاههای نامرتبط از ساختاری معین استفاده میکنند. در این بررسی، تفاوت میان ساختارهای مختلف مفهوم قید حالت در زبان عربی، علاوه بر ساختارهای متعارف آموزش مبحث حال ارایه میشود تا در مقام کاربرد کلامی، نوشتاری و خوانش متن، به عنوان الگویی کارآمد در عرصههای مذکور بهکار آید. در این پژوهش مشخص شد که هییت اسمی یا همان حال، اولین ساختار مستعمل معمول و متعارف بیان حالت در زبان عربی است و مرحله نخست سیر تکاملی آن میباشد. همچنین، به نظر میرسد مرحله دوم سیر تکاملی مفهوم بیان حالت، استفاده از ترکیب مفعول مطلق موصوف میباشد (طالعت الخبر مطالعه دقیقه). افزون بر این، در مرحله سوم این سیر تحول، برای پرهیز از تکرار، خود مفعول مطلق حذف، و صفت آن برای مفهوم بیان حالات استفاده شدهاست. (طالعت الخبر سریعا). در مرحله چهارم نیز برخی صفات مفعول مطلق نتوانسته بیانکننده مفهوم حالت باشد و در این صورت، از ترکیب «ب + مصدر» استفاده شدهاست (فتحت الباب بهدوء). در مرحله پنجم، برخی مصادر به همراه «ب»، شایستگی ترکیب هیات فعلی را نداشتند و ترکیبی نوپیدا جایگزین آن شدهاست (بشکل، بصفه، بصوره، + صفت: غفلنا عن هذا الامر بشکل غیر مسبوق). این بررسی به روش کتابخانهای و با رویکرد توصیفی تطبیقی تنظیم شدهاست.
Machine summary:
مثال هاي ذيل دلالـت بـر مفهـوم قيـد حالت دارند، با اينکه به لحاظ نحوي حال محسوب نمي شوند: ١ فتح سعيد الباب فتحا سريعا ٢ فتح سعيد الباب بسرعۀ ٣ فتح سعيد الباب بشکل سريع اينک سؤال اين است : چه تفاوتي ميان اين همه ترکيب به همراه ترکيب حال مفـرد، يعني «فتح سعيد الباب سريعا» وجود دارد؟ اصولا مفهوم خاص هر يک نسبت به ديگـري چيست ؟ چرا در مقام استفادٔە تعابير، نامأنوس به لحاظ مفهومي، و توجيه پـذير بـه لحـاظ نحوي مشاهده ميشود؟ اين بررسي در پي يافتن تفاوت ها و ظرافت هاي کاربرد اشکال مختلف تعابير دال بـر قيد حالت ميباشد، تا در زمينۀ کـاربرد ايـن مفهـوم در سـه سـطح کلامـي، نوشـتاري و خوانش متن ارائۀ راه نمايد و يکي از مشکلات پيش روي فراگيران زبان عربي را مرتفـع کند.
ج ) حذف تکرار مفهوم فعل در مفعول مطلق موصوف (حـذف مصـدر و بقـاي صفت ) به عنوان قيد حالت در عبارتي، نظير «فتح سعيد الباب هادئا» مرحله اي پس از ساختار متعـارف و ابتـدايي «فتح سعيد الباب فتحا هادئا» در زبان عربي مستعمل و به سوي کاربرد پيش رفته اسـت و ذوق مخفف گويي و فرار از تکرار لفظ فعل و مصدر مفعـول مطلـق موصـوف ، بـه حـذف تدريجي آن و باقي ماندن صفت بسنده کرده است و در حالت عادي، استفاده از تعبيرهايي چون «نجحت نجاحا» و «أکت أکلا» و «رجعوا رجوعا» مستعمل و پسنديده نيست و شـايد دليل اين امر، نوعي تحصيل حاصل يا ذکر امري معلوم باشد؛ چراکه بديهي است کسـي که فعل «يشرب » براي او استفاده مي شود، «أکل » محتمل بر او نمي شود تـا بـراي تمـايز آن ، «شربا» استفاده شده باشد.