Abstract:
مرتضی مطهری و علی شریعتی به مثابه دو متفکر-مورخ شیعی، تحت تأثیر اندیشههای اسلامگرایانه و به پشتوانۀ اتکای فزاینده به مطالعات تاریخی، درصدد ارائۀ خوانشی انتقادی از تاریخ اسلام و ایران برآمدند که در درجۀ نخست، خادم جهانبینی ویژه و دلبستگیهای فکری-ایدئولوژیکی آنان در قامت دو شخصیت اسلامگرای شیعی و در عین حال، ناظر بر جهد آنها در برجسته کردن سهم اسلام و اندیشۀ اسلامی در وضعیت فرهنگی-هویتی ایران معاصر بود. بر این مبنا، توجه آنها به تاریخ صفویه، در بستری از همین گرایشهای اسلامگرایانه و دغدغههای مذهبی و آرمانهای امتگرایانه معنا پیدا میکرد. بدین ترتیب، با وجود برخی تمایزاتِ رویکردی در نگرش این دو به تاریخ صفویان، وجود برخی چشماندازهای مشترک نزد آنان، صفویهشناسیِ این دو شخصیت را در گفتمانِ صفویهشناسیِ دورۀ پهلوی (بهویژه پهلوی دوم) متمایز میساخت. درواقع، مسئله و پرسش پژوهش حاضر این است که صفویهشناسی مطهری و شریعتی چگونه از زمینههای فکری و ایدئولوژیکی آنها تأثیر پذیرفت و کدام مؤلفههای همسان، نگرشِ آنها به تاریخ صفویه را به هم نزدیک کرد؟ فرضیۀ این پژوهش که با روشی تحلیلی انجام شده، بر پایۀ این مدعاست که با وجود تمایزات مهم در صفویهشناسی این دو، وجود مؤلفههای مشترکی چون دغدغههای هویتمحور (از نوع اسلامی آن) و بینشهای امتگرایانه و ایدئولوژیک، نوع نگاه آنان به تاریخ صفویه را به هم نزدیک کرد که برآیند آن، نوعی نگرش متمایز به تاریخ صفویه در گفتمان صفویهشناسی دورۀ پهلوی بود.
Islamist historiography in the Pahlavi period, despite its weak body and not very wide scope, focused on re-reading the history of Islam from the perspective of identity. On this basis, a range of Islamist historians, such as Morteza Motahhari and Ali Shariati, by taking a sympathetic and convergent approach to the history of Islam, especially the history of Islam in Iran, seeks to highlight the role of Islam and Islamic thought in the cultural situation. - The identity of contemporary Iran emerged. The Safavid studies of these two Shiite historians and thinkers, under the influence of their intellectual and ideological attachments, as well as their concern for strengthening their nationalist and Islamist ideas and ideals, led to a distinct Safavidism in the discourse of historiography. It became the Pahlavi period. The question of this research is in fact what relation did Motahhari and Shariati Safavid studies have with their Islamist ideas?The hypothesis of this research, which has been done analytically, is based on the claim that despite the important differences in Shariati and Morteza Motahhari Safavid studies, what connects their view of Safavid history is the insight. Islamism and their identity concerns are nationalist and reformist; In a way, these characteristics have distinguished and highlighted the Safavid studies of the two in the historical discourse of the Pahlavi period.
Machine summary:
تاریخ صفویان از دریچۀ اسلام گرایی ؛ تأملی بر تأثیر اندیشه های 1 اسلام گرایانه در صفویه شناسی مرتضی مطهری و علی شریعتی 2 حمید صادقی 3 1 نزهت احمدی تاریخ دریافت : ١٤٠٠/١٠/١٦ تاریخ پذیرش: ١٤٠١/٠١/١٩ چکیده مرتضی مطهـری و علـی شـریعتی بـه مثابـه دو متفکـر-مـورخ شـیعی ، تحـت تـأثیر اندیشه های اسلامگرایانه و به پشتوانۀ اتکای فزاینده به مطالعات تاریخی ، درصدد ارائۀ خوانشی انتقادی از تاریخ اسلام و ایران برآمدند که در درجۀ نخست ، خادم جهانبینی ویژه و دلبستگی های فکری-ایدئولوژیکی آنـان در قامـت دو شخـصیت اسـلامگـرای شیعی و در عین حال، ناظر بر جهـد آنهـا در برجـسته کـردن سـهم اسـلام و اندیـشۀ اسلامی در وضعیت فرهنگی -هویتی ایران معاصر بود.
اینکـه چـرا تـاریخ صـفویان و بازخوانی آن در این چشم انداز تاریخ نگارانه دارای اهمیت است ؟ برای متفکر-مـورخی کـه در گفتمان فکری-فرهنگی ایران عصر پهلوی درصـدد بـود تـاریخ ایـران را از منظـر فراینـدهای اسلامی آن بازخوانی و روایت کند، تاریخ صفویان از چه منظرهایی اهمیت داشت ؟ کـدامُ بعـد از تاریخ صفویان از نظر یک مورخ اسلامگرا ارزش بازخوانی بیشتری داشـت و مـورخ تحـت تأثیر کدام معیارها، ارزشها و بنیانهـای ایـدئولوژیک،ُ بـرش هـای تـاریخی ویـژهای از دورۀ صفویه را برجسته می کرد و کدامُ بعدها از این تاریخ را به حاشیه می راند؟ پیوند میان صـفویان و نقش آنها در تثبیت و استمرار هویت شیعی در ایران، چشم انداز تاریخی مورخان اسلامگرا را چگونه تحت تأثیر قرار می داد و جایگاه صفویان در انحطاطشناسی مورخان اسلامگـرا چگونـه جایگاهی بود؟ شاید یافتن پاسخ هایی قاطع برای این دست پرسـش هـا بـا توجـه بـه بدنـۀ نـسبتاً نحیـف تاریخ نگاری اسلامگرای دورۀ پهلوی، آسان نباشد.