Abstract:
مقایسه و تطبیق، اگرچه به مثابة کنشی انسانی و اجتماعی، مقوله ای دیرپاست؛ اما در حوزة مطالعات ادبی، از سدة نوزدهم میلادی، خود را در قامت یک رویکردِ جدید ادبی؛ یعنی «ادبیّات تطبیقی» بازنمایاند. جستار پیشِ رو، بر آن است تا با درنظرداشت رویکردهای نوین ادبیّات تطبیقی، به ویژه سویة میان رشته ای آن، به نمودها و نمونه های ادبی نظریة «سلسله مراتب نیازهای آبراهام مزلو» در چند اثر برگزیدة کلاسیک، همچون فرج بعد از شده، کلیله و دمنه، قابوسنامه، تاریخ بیهقی، غزلیات حافظ، و... بپردازد و با بازجستی روان شناختی ادبی، افزون بر آشکارکردن کارآمدی این دو حوزه، دریچه هایی تازه را بر پژوهش های آتی بگشاید. پژوهش گویای این واقعیت است که آنچه مزلو با نگرشی انگیزه شناختی، در چهارچوب هرم نیازهای خود مطرح کرده است، پیش از این به گونه ای هوشمندانه در متون ادبی ما، چه در قالب چهارچوب های نظری و چه در فرم های روایتی مطرح شده است. نوشتار حاضر، نخستین پژوهشی است که با مبنا قراردادن هرم نیازهای هشتگانة مزلو، به تطبیق و تحلیل آرای مزلو با روایت گزاره های ادب فارسی پرداخته و درنهایت، به دو نتیجة کلّی: الف. اثبات کارایی یک نظریة روانشناختی در پیوند با متون ادبی و ب. درک بهتر ارزشمندیِ متون ادبی در نمودبخشی به مفاهیم انتزاعی ذهنی، دست یافته است.
The concept of comparison has been so long-lasting and durable that can be taken into account as both a humanistic and social tradition. In the present study, with a view toward comparative literature, and from the point of view of the psychological theory of “pyramid of needs” by Abraham Maslow, the authors intend to analyze some classical works such as Faraj Bad az Shedah, Kalile va Damneh, Qaboos-Nameh, Tarikh Beyhaqi, and Ghazaliyat-e Hafez. Drawing on a psycho-literary analysis perspective, the purpose of the present study is to reveal the scope and capacity of each discipline in offering new horizons for future research. The results of this study show that the ideas proposed by humanistic psychologists to represent a motivational analysis of human behavior, such as the one proposed by Maslow, have already been considered in the Persian literature in an explicit or implicit manner. This study, for the first time in the Persian literature, analyzes realistic narratives and proposes two major findings: a) the effectiveness of a psychological theory in relation to literature is proven and b) a better understanding of the value of literary texts in representing mental and abstract concepts is gained.
Machine summary:
در ســيري تکاملــي ، جامــي (٨٩٨ـ٨١٧) از نيازهــاي پنج گانــۀ آدمــي مي گويــد (شــکل ٣): پنـج چيـز اسـت کـه بـه هـر کـس دادنـد، زمـام زندگانـي خـوش در دسـت او نهادنـد: اوّل صحّـت بـدن ، دوم ايمنـي ، سـوم وسـعت رزق ، چهـارم رفيـق شـفيق ، پنجـم فراغـت ؛ هرکـه را ِ ازيـن محـروم کردنـد دَر زندگانـي خـوش بـه روي وي برآورنـد: ِ به پنج مي رسد اسباب زندگاني خــوش به اّتفــاق حکـيمان شهره در آفــاق فراغ و ايمني وّ صـحـت و کفاف معـاش رفـيـــق خــوب سيَر همـدم نکــواخلاق ِ (42:1367) هدف نگارنـدگان برآننـد تـا بـا درنظرداشـت رويکردهـاي نويـن ادبيـات تطبيقـي ، به ويـژه ســويۀ ميان رشــته اي آن ، بــه نمودهــا و نمونه هــاي ادبــي نظريــۀ «سلســله مراتب نيازهــاي آبراهــام مزلــو» بپردازنــد و بدين گونــه ، افــزون بــر آشــکارکردن گســتره و کارآمــدي هــر دو حــوزه ، افق هــاي تــازه اي را، از منظــر مصداق شناســي ، در برابــر پژوهش هــاي آتــي پديــدار کننـد.
در اغلــب ايــن پژوهش هــا، يــک شــاعر، نويســنده يــا تيــپ شــخصيتي ، مبتنــي بــر مفاهيــم و ســاختار مفهومــيـ ترتيبــي ايــن هــرم ، مــورد بررســي و تحليــل قــرار گرفتـه اسـت ؛ بـراي نمونـه ، خدابخـش اسـدالهي (١٣٨٧) در مقالـۀ «فـروغ فرخـزاد و نظريـۀ خودشــکوفايي آبراهــام مزلــو»، مجيــد بهــره ور (١٣٨٨) در «بازخوانــي زندگي نامــۀ مولــوي بــا نظــر بــه سلســله مراتب نيازهــاي مزلــو»، پيمــان صالحــي و کلثــوم باقــري (١٤٠٠) در «تحليـل شـخصيت اصلـي رمـان ايـام معـه بـر اسـاس نظريـۀ خودشـکوفايي آبراهـام مزلـو» و زينـب نـوروزي و ديگـران (١٣٩١) در «بررسـي شـخصيت بهـرام در هفت پيکر بـا توجـه بـه نظريۀ مزلـو» چنيـن رويکـردي داشـته اند.