Abstract:
راه وصول به حضرت حق یک مسیر طولانی و پرپیچ و خم است. برای عبور موفق از این گردنه ی صعب العبور، باید موانع راه را به خوبی شناخت. هدف این پژوهش، بررسی موانع کمال انسان و راه مواجهه با این موانع در منطق الطیر عطارنیشابوری است. نگارنده از روش توصیفی با شیوهی تحلیل محتوا برای نگارش استفاده کرده و از شیوهی استدلال توصیفی و عقلی، برای تجزیه و تحلیل اطلاعات بهره برده است. انجام این تحقیق از آن جهت ضروری است که عطار در منطقالطیر، ازشیوه ی خاصی برای بیان موانع کمال و نحوهی برخورد با آن ها، استفاده کرده است که قطعاً میزان تاثیرگذاری آن، نسبت به سایرین بیشتر است. در این پژوهش، به هرگونه عاملی که از دیدگاه عطار، انسان را از نیل به تقرب خداوند، باز می دارد، «مانع» اطلاق شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، عواملی مثل: دنیا طلبی، نفس امّاره، مقام پرستی، جهل و... مانع تقرب الهی و کمال انسان هستند و سالک الی الله، باید این موانع و طرق مواجهه با آن ها را بشناسد؛ تا بتواند به کمال حقیقی دست پیدا کند.
The path to reach Hazrat Haq is a long and winding path. In order to successfully pass through this difficult pass, one must know the road obstacles well. This research aims to examine the obstacles to human perfection and the way to face these obstacles from the perspective of the great Islamic mystic, Attar Neyshabouri in Mantiq al-Tair. Descriptive and rational, used to analyze information. Doing this research is necessary and necessary because Attar in Mantiq al-Tair has used a special method to express the obstacles to perfection and how to deal with them, which is definitely more effective than others. In this study, any factor that, from Attar's point of view, prevents man from attaining nearness to God, has been referred to as "obstacle". Based on the results, factors such as: worldliness, egoism, status worship Ignorance and ... are obstacles to divine closeness and human perfection, and the seeker to God must know these obstacles and ways to face them, in order to achieve true perfection.
Machine summary:
اين پـژوهش ، بنـا دارد کـه موانـع کمـال و سعادت انسان را از نگاه عطارنيشابوري در منطق الطير مورد بررسي و پژوهش قـرار دهـد و در پي پاسخگويي به اين سوال است که از ديدگاه عطارنيشابوري در منطـق الطيـر، چـه عواملي انسان را از سعادت و کمال باز مي دارند، يا حرکت او را در ايـن مسـير،کُند مـي کنند و راه مواجهه با اين موانع ، چيست ؟ ٢-پيشينه تحقيق : فلاح خوش خلق (١٣٧٦) در ابتداي پژوهش خود با عنوان «موانع سلوک از ديـدگاه عطار با تکيه بر منطق الطير» توضيح مختصري در مورد زندگي عطارنيشابوري و کتـاب منطق الطير ارائه ميدهد و در ادامه ، در قالب گفتگوي مرغان و هدهد، سوالات مرغـان و پاسخ هدهد را بيان مي کند.
(خالـديان ،١٣٨٥ :٤١) عطـار، کمـال انسان را در اين مي داند که خود را وقف حضرت حق کند، به مقام فنـاي فـيالله ، دسـت پيدا کند و تسليم محض اوامرخداوند، باشد: چون دلت شد واقف اسـرار حـق خويشتن را وقـف کـن بـر کـار حـق چون شوي در کار حق مرغ تمـام تــو نمــاني حــق بمانــد و السّــلام (عطار نيشابوري،١٣٧٣ : ٥٦ ) وي، در داستان سفر مرغان به سوي سيمرغ ، آخـرين وادي را وادي «فقـر و فنـا» مـي خواند؛ اين بدان معناست که از نظر عطار، کمال انسان در فناي فيالله است : بعد ازيـن وادي فقـر اسـت و فنـا کــي بــود اينجــا ســخن گفــتن روا دل دريــن دريــاي پــر آســودگي مــينيابــد هــيچ جــز گــم بــودگي عود و هيزم چون به آتش در شوند هر دو بر يـک جـايْ خاکسـتر شـوند (عطار نيشابوري،١٣٧٣ : ٣٤٤) وي در ابيات زير،کمال انسان را تسليم بودن او در برابر فرمان پروردگارش مي داند: ديگـري پرسـيد ازو کـاي رهنمـاي چون بود گر امـر مـيآرم بـه جـاي (همان : ٢١٨) هر چه فرمايـد، بجـان ، فرمـان کـنم گـر ز فرمـان سرکشـم تـاوان کـنم گفت نيکو کردي اي مرغ اين سـؤال مــرد را زيــن بيشــتر نبــود کمــال (همان : ٢١٩) در کتاب منطق الطير، موانعي که از سرعت سير انسان ، مي کاهد و يا بـه کلـي او را از حرکت به سمت سعادت و کمال باز مي دارد، در شکل سفر مرغان بـه سـوي سـيمرغ و ساير حکايات و تمثيلات منطق الطير، بيان گرديده است .