Abstract:
توسعه کمی و کیفی آموزش های مهارت، طراحی و تدوین مدل ها و روش های انعطافپذیر در آموزش های مهارت تقاضا محور از ملزومات توسعه کشور و بخش سفال است وحرفه آموزی به افراد علاقه مند به سفالگری در ارتباط با نیازمندی های بازار کار و همچنین ارتقاء سطح مهارت های موجود برای پاسخگویی به نیازهای مشاغل سفال بخصوص برای استان همان که قطب تولید سفال به شمار می رود، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. لذا در همین راستا پژوهش حاضر به بررسی نیازهای آموزشی بر اساس فرآیند تحلیل شغل در حرفه سفال پرداخته است. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی، از نظر رویکرد کیفی و از لحاظ روششناختی پژوهش مشارکتی از نوع کیفی و نه کمی محسوب میگردد. جامعه آماری در این تحقیق شامل شاغلین و خبرگان حرفه سفال بودند که در طی جلسات و گارگاههای مربوطه متعدد از نظرات آنها استفاده و بهرهبرداری گردید. در بخش نمونهگیری از جامعه خبرگان صنعت سفال به دلیل استفاده از روش دیکوم ابتدا پنج نفر از خبرگان حوزه نامبرده براساس ویژگیهای تخصص، تجربه و علاقهمندی برای شرکت در کارگاه به صورت نمونهگیری هدفمند انتخاب و در کارگاه شرکت نمودند.
نتایج پژوهش منجر به شناسایی مسیر توسعه حرفه ای صنعت سفال گردید و سه حرفه اصلی شناسایی گردید که مشتمل بر 29 حرفه فرعی بود. همچنین یافته های پژوهش، مستقیما برای برنامه های استاندارد سازی آموزش برای حرفه سفال کاربرد دارد.
Quantitative and qualitative development of skills training, design and development of flexible models and methods in demand training is a demand-driven necessity for the development of the country and the pottery sector, and vocational training for people interested in pottery in relation to their needs. The labor market as well as upgrading the existing skills to meet the needs of the pottery industry, especially for the province, which is the center of pottery production, is an inevitable necessity. Therefore, in this regard, the present study examines the educational needs based on the job analysis process in the pottery profession. This research is a qualitative rather than quantitative participatory research in terms of applied purpose, qualitative approach and methodological methodology. The statistical population in this study included pottery professionals and experts whose opinions were used during various meetings and workshops. In the sampling section of the community of pottery industry experts, due to the use of the Dikom method, first five experts from the mentioned field were selected by purposeful sampling based on the characteristics of expertise, experience and interest to participate in the workshop and participated in the workshop. The results of the research led to the identification of the path of professional development of the pottery industry and three main professions were identified, which included 29 sub-professions. The research findings are also directly applicable to training standardization programs for the pottery profession.
Machine summary:
از آنجايي که آموزش هاي فني و حرفه اي ارائه دهنده ي عمده اي از منابع زيربنايي مورد نياز اقتصاد مبتني بر کارآفريني به وسيله ايجاد مهارت ها، دانش و بينش کارآفرينانه است لذا ارتباط مستقيمي با کارآفريني، خلاقيت و نوآوري دارد (هوگو٦ و 1Clark and Olumese 2Ganefri 3Wallin 4Tukundane 5Karahoca 6Hoque همکاران ، ٢٠١٥؛ کاسيا١و همکاران ، ٢٠١٣؛ هولم ،٢ ٢٠٠٨).
اين مهم در حالي است که در گذشته آموزش هاي فني و حرفه اي فقط بر ارزيابي جنبه کمي برنامه ها و مقايسه هدف ها و اعتبارات مصوب با عملکرد تمرکز کرده اند (صدري و زاهدي ، ١٣٨٨) و هدف اصلي اين گونه آموزش ها که حرفه آموزي و آموزش مهارت به افراد در ارتباط با نيازمندي هاي بازار کار يا ارتقاء سطح مهارت هاي موجود براي پاسخگويي به نيازهاي بازار کار است در ارزيابي ها مورد توجه قرار نگرفته است (بيت اللهي ، ١٣٩٠).
امين خندقي و همکاران ، برنامه ريزي و اجراي طرح هاي اشتغالزايي براي هنرجويان ، همکاري با بازار کسب و کار و صنعت در طراحي و اجراي برنامه ها، حفظ و تداوم دانش فني در حوزه حرفه اي تخصصي مربوطه ، استفاده از منابع ، وسايل ، تسهيلات کسب و کار و صنايع موجود در جامعه محلي و منطقه ايي را از مهم ترين نيازهاي شناخته شده براي ايجاد شايستگي در هنرآموزان ميدانند که بر مبناي بازار کار و ظرفيت ها بايد لحاظ شود (امين خندقي و همکاران ، ١٣٩١).