Abstract:
چکیدهمطالعه حاضر برآن است تا با هدف دستیابی به شناخت سوژه سیاه پوشی: رویکردی پدیدارشناسانه به پدیده سیاه پوشی پسران شهر ایلام بپردازد. ضرورت دارد تا پژوهش در قالب پارادایم کیفی انجام پذیرد و روش قالب آن پدیدارشناسی و از روش تحلیل تماتیک در جهت تحلیل داده ها بهره گرفته شود. در جهت دستیابی بهتر به اطلاع رسان ها از نمونه یابی زنجیره ای و از مصاحبه نیمه ساختمند به عنوان ابزار گرداوری اطلاعات استفاده شده و پس از مصاحبه با 24 نفر بر اساس اصل بسندگی اشباع نظری حاصل شد. یافته ها بیانگر این مسئله است که پسران مورد مطالعه از نظر تیپ شخصیتی اقتدار طلب می باشند، از نظر اجتماعی دچار طرد اجتماعی شده اند، از نظر اعتقادی، دین ستیز و از نظر سیاسی، سلطه ستیزند و همه این موارد نشأت گرفته از نظام تقسیم کار اجتماعی نابهنجار است که سبب گشته افرادی از این دست از رویه کلی حاکم بر جامعه فاصله بگیرند. نتیجه نهایی حاصل از یافته ها این است که سیاه پوشی یک معلول اجتماعی است نه علت. پس، برای مواجهه با آن باید علت را شناخت نه با معلول به مبارزه پرداخت.
Abstractthe present study aims to address the phenomenon of blackening of boys in Ilam with the aim of gaining knowledge about the subject of black dress: a phenomenological approach. It is necessary for the research to be done in the form of a qualitative paradigm and its method is phenomenological and the method of thematic analysis is used to analyze the data. In order to better reach the informants, chain sampling and semi-structured interviews were used as data collection tools and after interviews with 24 people, theoretical saturation was obtained based on the principle of sufficiency. Findings indicate that the boys studied are authoritarian in terms of personality type, socially excluded, ideologically anti-religious and politically anti-domination, and all of these originated from the division system. It is an abnormal social work that has caused such people to distance themselves from the general practice of society. The end result of the findings is that blackness is a social disability, not a cause. Therefore, in order to face it, one must know the cause and not fight with the disabled.
Machine summary:
غافل از اینکه قبل از هر عمل و قدمی می بایست به فهم و تصور و معنای سیاه پوشی دست پیدا کرد و بعد مبادرت به عمل کرد، فلذا، محقق در این مطالعه سعی دارد تا جنبه های هویتی و ارزشی خاص جوانان سیاه پوش را با نگاهی فرهنگ مدار و فارغ از پیش داوری و با در نظر گرفتن جنبه های متمایز، مورد مطالعه قرار دهد تا از این طریق به شناخت بیشتر آنان نائل گـردد و از آنجـا کـه پژوهشـگر بخشـی از عمـر خـود را بـا آنـان سپری کرده و از تجربه زیسته در بین پسران سیاه پوش بهره مند است از شناخت مناسبی نسبت به ویژگی های رفتاری و هـویتی آنـان ، برخـوردار اسـت ، پـس مـی توانـد بـه درک درسـتی از آنان برسد.
٥ احساس طرد اجتماعی احساس طرد اجتماعی در بستر روابط فرد سیاه پوش با خانواده و آشنایان و به حاشیه رانده شدن از سوی آنها، پدید می آید و همچنین عدم پذیرش از سـوی مـردم و جامعـه ایـن احسـاس را تشدید می کند و موجب فاصله گیری روز افزون پسر سیاه پوش از خـانواده و جامعـه مغـایر بـا خودی که برخاسته از آن است ، می شود و در وجود فـرد، نـوعی هویـت مقاومـت منطبـق بـر اندیشه کاستلز ایجاد می کنددر چنین مواردی ، پسـر سـیاه پـوش خـود را از دیگرانـی کـه او را طرد کرده اند، جدا می داند و آنها را از نظر خود بی ارزش و فاقد احترام قلمداد مـی کنـد و ایـن باعث فاصله گیری روز افزون فرد سیاه پوش از جهان پیرامون می شود که این خود منجر به اقدام او به رفتارهای خلاف ارزش های مرسوم و قوانین رسمی از سوی او می گردد تا نوعی هویـت مقاومت را در خود ایجاد سازد.