Abstract:
داوکینز، زیست شناس معاصر و متخصص رفتارشناسی حیوانات، ضمن ایمان به نظریه فرگشتی داروین، طی چند دهه کوشیده است تا قرائتی الحادی و طبیعتگرایانه از آن ارائه کرده و بیخدایی را بر تکاملباوری استوار گرداند. مهمترین تکیهگاه وی در این بحث، اصل انتخاب طبیعی است که آن را رازگشای چیستان هستی، هماوردناپذیر، نابینا و عاری از هر گونه جهتمندی، بهنحو انباشتی، آمیخته با قدری شانس و نامبتنی بر هوش و آگاهی میداند. مقاله پیشرو بر آن است تا دیدگاه و دلایل او در این زمینه را بررسی کرده و به سنجش بگذارد. ماحصل این تحقیق، ظهور خطاهای متعدد داوکینز در اصل دعاوی، استدلال بر آنها و نیز در نتیایج حاصله و در نهایت ناکامی وی در تحمیل متافیزیک طبیعتگرایانه خود بر نظریه فرگشتی و تبیین علمی الحاد است. افزون بر آن، روشن خواهد شد که برخلاف پندار داوکینز، نهتنها نظریه تکامل با نگره توحیدی همساز است، بلکه تقدیر حکیمانه الهی بهترین تبیین و زیرساخت اعتبار معرفتی آن است.
Having believed in Darwin's theory of evolution, the contemporary biologist and animal behaviorist, Richard Dawkins has tried to present a naturalistic and atheistic account of the theory during several decades thus basing atheism upon evolutionism. His strongest support for such an account is natural selection which he considers as a clue to decipher the mystery of being, invincible though blind, bereft of any orientation, in an accumulated way, along with some sort of luck, and based not on intelligence or awareness. In his paper, the author goes to study and assess Dawkins' view and arguments. The upshot of this research is Dawkins' many mistakes in his very claims, arguments, results, and at last his failure in imposing his naturalistic metaphysics on the evolution theory thus his so-called scientifically atheistic explanation. Furthermore and contrary to Dawkins' assumption, not only the theory of evolution is compatible with monotheistic approach, but also divine and wise calculations are the best explanation and infrastructure for the cognitive value of evolution theory.
Machine summary:
ماحصل این تحقیق، ظهور خطاهای متعدد داوکینز در اصل دعاوی، استدلال بر آنها و نیز در نتیایج حاصله و در نهایت ناکامی وی در تحمیل متافیزیک طبیعتگرایانه خود بر نظریه فرگشتی و تبیین علمی الحاد است.
بهعبارت دیگر، حتی اگر نسبت به فرایند تکامل داروینی هیچ انتقاد غیر قابل ردی نباشد، ربطی به بیبرنامهانگاری آنکه تقریر داوکینزی است ندارد و منطقاً نمیتوان دفاعیات ناظر به اصل نظریه داروین را به نفع تفسیر الحادی داوکینز مصادره کرد.
جالب این است که حتی معنای واژه تصادف در رابطه با انتخاب طبیعی در کاربرد داروین، متفاوت از نگاه داوکینز بوده و بر فرض پذیرش آن، دلالتی بر درستی دیدگاه او ندارد (طباطبایی، پاییز 1397، ص57-81).
بهعبارت دیگر، اگر بپذیریم که در چارچوب نظام علی و معلولی بقای هر موجود طبیعی تابع یکسری شرایط است، بنابراین تنها موجوداتی امکان بقا دارند که دارای آن شرایط بوده یا بتوانند آنها را در خود ایجاد کرده و با آن سازگار شوند و در غیر این صورت حذف خواهند شد؛ اعم از اینکه تغییرات حاصله در آنها تکاملی و رو به جلو باشد یا چنین نبوده و حتی برعکس و تنازلی باشد.
او برخلاف داوکینز، در عین پایهگذاری اصل انتخاب طبیعی، آن را امر سومی در عرض دوگانه خدا یا تصادف نپنداشته و به صراحت نظریه تکامل را کاملاً هماهنگ با خداباوری قلمداد میکند (See: Darwin, 1887, Vol. I, p.